چرا خدا ما را آفرید؟ ما از اینکه خدا مارا آفریده به خدا معترض هستیم. خدا چرا با ما مشورت نکرد؟ او بدون رضایت ما ما را آفرید. چه حقی داشت چنین کند؟ اگر با ما مشورت می کرد ما راضی به آفرینش نبودیم. حالا هم که ما را آفریده به ما اجازۀ پایان دادن به زندگی را نمی دهد و برای خودکشی ما را مجازات می کند. مگر نباید اختیار ما دست خودمان باشد؟ این همه تحمیل و سلب آزادی چگونه با خدای حکیم و عادل و خیر خواه می سازد؟
کاظم از تورنتو کانادا
پاسخ
سلام کاظم عزیز امیدوارم این توضیحات مختصر تاحدی مفید واقع شود.
به نظر شما چه زمانی باید خدا دربارۀ آفرینش ما با ما مشورت می کرد؟ پیش از خلقت ما یا پس از خلقت ما ، یا حالت سومی ممکن است؟ روشن است که حالت سومی ممکن نیست. پس باید یا پیش از خلقت ما و یا پس از خلقت ما با ما مشورت می کرد. اما روشن است که مشورت در هر دو حالت غیر ممکن است. پیش از خلقت ما نبودیم تا با ما مشورت کند. خدا می خواست با شما مشورت کند اما تشریف نداشتید. گویی اپراتور عالم می گفت مشترک مورد نظر در هیچ جای عالم هستی نیست! مگر با معدوم می توان مشورت کرد؟ پس از آفریدن شما هم مشورت درباره آفریدن شما غیر ممکن و بی معنا است، چون شما را آفریده و کار تمام شده است.
ممکن است بگویید حالا که ما هستیم و به ادامه حیاتمان راضی نیستیم خدا ما را نابود کند. پاسخ این است که اولا هیچ انسان عاقلی به نابودی خود راضی نیست و تمام مردم شب و روز برای ادامه حیات و حفظ حیاتشان می دوند و با عوامل مزاحم حیات مبارزه می کنند. اگر کسی به شما حمله ور شود شما از خود با تمام وجود دفاع می کنید و از خطرها فرار می کنید. پس معلوم می شود راضی نیستید حیاتتان پایان یابد. افرادی که خود کشی می کنند به تصدیق همه روانشناسان در شرایط عادی سلامت روحی و روانی نیستند و بیمارند و آنها که پس از اقدام به خودکشی موفق نمی شوند و زنده می مانند از کار خود پشیمان می شوند و خود را تخطئه می کنند. و نهایت این است که افرادی که راضی به خودکشی می شوند بسیار اندکند و قاطبه انسان ها هرگز چنین نمی کنند.
به علاوه خداوند مانع خودکشی نیست. اگر کسی بخواهد خودکشی کند خدا جلویش را نمی گیرد. این کار مانند هر گناه دیگری منع تکوینی ندارد، منع تشریعی دارد. یعنی خداوند گفته خودکشی به زیان شماست و با خودکشی چیزی بدست نمی آورید بلکه آنچه را که دارید از دست می دهید. خودکشی مانند هر عملی عواقب و پیامدهایی دارد. چطور اگر کسی خود را نابینا کند تا آخر عمر از نعمت بینایی محروم می شود؟ خودکشی هم پیامدهای زیانبار دارد و خدای مهربان که بندگانش را دوست دارد آنها را از افتادن در چنین چاهی برحذر داشته است.
گذشته از همۀ اینها، مگر خداوند که به ماهستی بخشیده کار بدی کرده و جفایی در حق ما کرده که معترض باشیم؟ خدا با خلقت ما بزرگترین لطف را به ما کرده و بالاترین نعمت را که نعمت هستی و حیات است به ما بخشیده است. اگر کسی هدیه ارزشمندی به ما بدهد ما در عوض به او اعتراض می کنیم یا از او تشکر می کنیم؟ هیچ هدیه ای در عالم همچون هدیه وجود و حیات ارزشمند نیست. بنا بر این ما از شکر چنین نعمتی عاجزیم.
ممکن است بگویید این درست است ولی رنج هایی که ما در دنیا می بریم یا عذابی که در آخرت به جهت گناهان متحمل می شویم زندگی را در کام ما تلخ می کند و در نیتجه نبودن ما بهتر از بودن ما خواهد بود. پاسخ این است که آنچه از طرف خدا به ما می رسد شر نیست، بلکه سراسر خیر است. عذاب اخروی حاصل رفتارهای نادرست خود ماست. خداوند به ما عقل و اختیار داده و از طریق انبیا هدایت کرده که بتوانیم به رستگاری و سعادت ابدی نایل شویم، اما اگر خودمان با دنباله روی از هوا و هوس راه شقاوت و بدبختی را طی می کنیم باید خود را ملامت کنیم نه خدارا، همانطور که مجرمان و معتادان را ملامت می کنیم. اما رنج های ناخواسته ای که در دنیا متحمل می شویم هم در تحلیل نهایی و از نگاه توحیدی می توانند در سعادت ابدی ما تاثیر مثبت داشته باشند. این قانون عالم است که گنج بی رنج بدست نمی آید. رنج گرچه نامطلوب است اما اگر انسان بتواند رنجش را در مسیر رسیدن به گنج قرار دهد آن رنج نیز نعمت خواهد بود. بدرود. روزگارتان آکنده از سرور و شادی.