آیتالله محمدتقی مصباح یزدی (رضوانالله تعالی علیه) از فیلسوفان بزرگ عصر ما بود. او در سیر فلسفی خود سه مرحله را طی نمود: فلسفهآموزی، فلسفهپژوهی، و فلسفهورزی. وی فلسفه اسلامی را از محضر بزرگترین فیلسوف زمانش علامه سیدمحمدحسین طباطبائی آموخت. سپس به تحقیق و پژوهش فلسفی پرداخت و متون سنتی فلسفۀ اسلامی را مطالعه و بررسی نمود، چنانکه در کتاب تعلیقة علی نهایةالحکمة انعکاس یافته است. در مرحلۀ سوم او به طور مستقل به تفکر و تأمل در مباحث فلسفی پرداخت و با نقد و بررسی آراء گذشتگان و تأملات خود به آراء فلسفی خاص خود دست یافت.
آيتالله مصباح ضمن اینکه فلسفه را خوب خوانده بود، و فلسفهپژوه و مدرسی برجسته در فلسفه بود، اما شأن اصلی او این بود که فیلسوفی صاحبرأی بود. او ضمن استفاده از آراء دیگران، در نهایت روی پای خود میایستاد و به دور از تقلید و دنبالهروی از کسی، به صورت اجتهادی به رأی و نظری میرسید. هر نویسنده و استاد فلسفهای لزوماً فیلسوف نیست. فیلسوف فقط مصرفکنندۀ اندیشههای دیگران نیست، بلکه تولیدکننده است.
در مباحث مختلف فلسفی از معرفتشناسی تا هستیشناسی و علمالنفس نگاه خاص او و نوآوریهایش را میتوان دید. تحلیل عقلی، برهان، نقد، مقایسه و نظریهپردازی عناصر و مراحلی است که در کار فلسفی او مشهود است.
یکی از ویژگیهای تفکر فلسفی آيتالله مصباح خلوص فلسفۀ اوست. او میکوشد فلسفه را با غیرفلسفه درنیامیزد. بسیاری از آثار فلسفی سنتی ما آمیخته با طبیعیات، کلام و عرفان است. استاد مصباح میکوشد در مقام فلسفهورزی فقط فیلسوف باشد، و در بحث فلسفی چه در نوشتار و چه در گفتار از نقل شعر و متون مقدس و بیانات عرفانی بپرهیزد و کار دشوار فلسفهورزی را با روشهای سهل و پرمشتری خطابی جایگزین نکند.
آيتالله مصباح در مقام بحث فلسفی از متون و آموزههای دینی استفاده نميکند و بحثهای فلسفی را با آن آموزهها نمیآمیزد، اما پس از تثبیت مبانی و اصول فلسفی از آن در خدمت تفکر دینی بهره وافر میبرد. او به کمک فلسفه مبانی و اصول اعتقادات دینی را اثبات میکند و بسیاری از آموزههای اعتقادی دین را با روش عقلی تحلیل و بررسی میکند. بنابراین فلسفۀ او مبتنی بر دین نیست، اما در خدمت دین قرار ميگیرد و بین این دو فرق بسیار است.
یکی از خدمات آيتالله مصباح به فلسفه تدریس متون اصلی و دشوار فلسفۀ اسلامی و شرح آن متون است. یکی از کتابهایی که ایشان تدریس کرده است شاهکار فلسفی ابنسینا الهیات شفا است. تقریرات این درسها در چند مجلد منتشر شده است. این درسها حاوی شرح و تفسیر حکمت سینوی، حل دشواریهای متن شفا، و در مواردی نقد آراء ابنسینا است.
کتاب دیگری که ایشان تدریس کرده، کتاب البرهان شفا است که دشوارترین متن در فلسفۀ اسلامی است. برهان که قلب مباحث منطق است، افزون بر مباحث منطقی، حاوی بسیاری از مباحث معرفتشناسی و برخی مباحث مربوط به فلسفۀ علم است. تقریرات این درس نیز در چند مجلد منتشر شده و راه را بر استادان دیگر در تدریس این کتاب هموار کرده است.
کتاب دیگری که استاد مصباح تدریس کرده و حاصل آن درسها در چند جلد منتشر شده است، مجلداتی از الأسفار الأربعه صدرالمتألهين است. این درسها نیز شرح و تفسیر حکمت متعالیه همراه با نقد و بررسی و در مواردی ارائه دیدگاههای بدیل است.
متن دیگری که آيتالله مصباح در جوانی تدریس کرده، کتاب نهایة الحکمة علامه طباطبائی است. شرح و تفسیر این کتاب همراه با نقد آراء علامه طباطبائی نیز در چند جلد منتشر شده است. اکثر قریب به اتفاق کسانی که در حوزههای علمیه ایران و هر جای دیگری فلسفۀ اسلامی میخوانند مستقیم یا غیرمستقیم از این درسها بهره بردهاند.
علاه بر تدریس متون یادشده، آيتالله مصباح درسهای فلسفه را به طور آزاد و بدون محوریت متن هم داشته است که برخی از آنها به صورت کتاب منتشر شده است، مانند، چکیدۀ چند بحث فلسفی، دروس فلسفه و آموزش فلسفه.
حوزۀ فعالیت فلسفی استاد مصباح محدود به فلسفۀ اسلامی نیست. وی در فلسفۀ غرب نیز مطالعات گسترده ای داشته و بسیاری از آراء فیلسوفان غربی همچون افلاطون، ارسطو، افلوطین، دکارت، جان لاک، هیوم و کانت را بهویژه در مباحث معرفتشناسی و فلسفۀ اخلاق نقد کرده است. ازآنجاکه مکتبهای پوزیتیویسم و مارکسیزم بیشترین تقابل را با تفکر دینی و بیشترین تأثیر را بر تحصیلکردگان ایرانی در نیم قرن گذشته داشتهاند، آیتالله مصباح با استفاده از اصول فلسفۀ اسلامی این دو مکتب را به تفصیل بررسی و نقادی کرده است. کتاب پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک دقیقترین نقد به فلسفۀ مارکسی است.
یکی از خدمات فلسفی استاد مصباح به فلسفه، بسط فلسفۀ اسلامی است. فلسفۀ اسلامی سنتی بیشتر متمرکز بر مابعدالطبیعه یا هستیشناسی و تا حدی علمالنفس بوده است و به شاخههای دیگر فلسفه کمتر توجه استقلالی کرده است. آيتالله مصباح با استفاده از تراث اسلامی و تجربۀ غربی کوشید به شعب دیگر فلسفه همچون فلسفۀ اخلاق، فلسفۀ دین، سیاست، حقوق، تاریخ، اجتماع و فلسفۀ علوم انسانی توجه کند و در این زمینهها افقهایی را بگشاید.
استاد مصباح در تدوین و تعلیم فلسفۀ اسلامی نیز گامی نو برداشته است. او با نگارش کتاب آموزش فلسفه، نخستین کتاب درسی فلسفه به معنای امروزی را عرضه کرد. مباحث کتاب آموزش فلسفه به صورت درسهایی آماده شده که هریک از آنها را میتوان در یک جلسه تدریس کرد. در پایان هر درس چکیدۀ اهم مطالب بازگویی شده است که در رسیدن به جمعبندی بحث و به خاطر سپردن آن کمک میکند و با طرح پرسشهایی خواننده را به تأمل در مباحث طرحشده وامیدارد. فارسی بودن اثر، بیان رسا و قلم روان در عین دقت منطقی، کتاب را خواندنی و جذاب کرده است. کتاب آموزش فلسفه به جهت ویژگیهایی که دارد از کتابهایی است که هر کسی که به فلسفه علاقهمند است با آن سروکار دارد و از آن استفاده میكند.
آيتالله مصباح با درسها، سخنرانيها، مقالات و کتابهایش نقشی مؤثر در ترویج فلسفۀ اسلامی در حوزه و دانشگاه و جامعۀ علمی ما داشته است. افزون بر این، جوانان حوزوی و دانشگاهی بسیاری از سراسر جهان، بهویژه دنیای اسلام و خاصه در میان شیعیان با بهرهمندی از اندیشههای این استاد به فلسفۀ اسلامی روی آورده و به بسط آن کمک کردهاند. ارزش این امر هنگامی بهتر فهمیده ميشود که توجه کنیم ترویج فلسفۀ اسلامی و تفکر فلسفی در جهان اسلام میتواند در بسط عقلانیت و مقابله با تعصب و تحجر نقشی سازنده داشته باشد.
محمد فنایی اشکوری، سردبير