در بیان جایگاه حضرت صدیقۀ طاهره فاطمۀ زهرا(س) می خواهم مطلبی را عرض کنم که ممکن است در بدو امر برای برخی قبول آن دشوار باشد، اما با توضیحی که در پی خواهد آمد غرابت آن رفع می شود. مدعای بنده این است، اگر حضرت زهرا نبود، دین اسلام تمام نبود. خداوند در اسلام برای رستگاری بشر، دو دسته از مواهب عطا فرموده است: یک دسته از مواهب، مجموعۀ تعالیمی است که به صورت قرآن و احادیث در دسترس ماست. این مجموعه از حیث معارف در اصول و فروع، تام و کامل است، اما اسلام فقط یک مجموعه معارف نیست.
نوع دیگر از مواهب، انسان هایی هستند که تجسم عینی آن معارف و مصادیق اعلای انسان کامل هستند. این انسانهای کامل، چهارده معصوم هستند که در رأس آنها حضرت رسول اعظم(ص) قرار دارد. هدف متعالی اسلام صرفا با قرآن و حدیث تأمین نمی شود، بلکه حضور رسول الله(ص) و دیگر معصومین(ع) هم رکن دیگر در تأمین این هدف است، یعنی اگر خداوند قرآن و حدیث را به صورت چند کتاب در اختیار بشر قرار می داد، بدون وجود و حضور پیامبر و معصومین هدف اسلام تأمین نمی شد.
یکی از تفاوتهای دین الهی با مکاتب بشری، مثل مکتبهای فلسفی در همین است. در یک مکتب فلسفی، به مثل فلسفۀ ارسطو، آنچه اهمیت دارد، اندیشه هایی است که در کتابهای ارسطو آمده است؛ اما شخص ارسطو و شخصیتش در این مکتب اهمیتی ندارد، اما دین حق الهی چنین نیست. یکی از دو رکن دین، انسان یا انسانهایی هستند که این آموزه ها در وجود آنها به عالی ترین نحو تحقق دارد. آنها اسوه حسنه و نمونۀ اعلای آن تعالیم هستند. «ولکم فی رسول الله اسوة حسنة»، اسلام بدون پیامبر اسلام(ص) ناتمام است.
مدعای بنده این است که در درجۀ بعد، اسلام بدون شخصیت حضرت زهرا(س) ناتمام است. استدلال این مدعا آسان است. طبق حدیث ثقلین، دو ثقل اسلام، عبارتند از: قرآن و عترت که اهل بیت معصوم(ع) پیامبر(ص) هستند. این دو ثقل از هم جدا نیستند و هدایت بدون تمسک به این دو ممکن نیست. از سوی دیگر، قوام عترت و اهل بیت(ع) به وجود حضرت زهرا(س) است. اگر زهرای اطهر نبود، عترت و اهل بیتی برای پیغمبر وجود نداشت و در نتیجه ثقل دوم شکل نمی گرفت و دین ناتمام بود.
از زاویۀ دیگر نیز می توان این مدعا را تثبیت کرد. انسان معصوم همان انسان کامل است. پیامبر(ص) و ائمه معصوم(ع)، همگی مرد هستند. اگر بانوی معصومی در اسلام نبود، ما دلیلی نداشتیم که زن هم می تواند به مقام انسان کامل برسد، اما وجود حضرت فاطمۀ زهرا به عنوان یک بانوی معصوم، نشان می دهد که جنسیت در کمال انسانی و ازجمله انسان کامل بودن نقشی ندارد. یک بانو هم می تواند انسان کامل باشد. اینکه حضرت زهرا(س) مقام نبوت یا امامت را ندارد، چیزی از مقام معنوی او نمی کاهد؛ چرا که جوهر نبوت و امامت همان کمال انسانی است که آن حضرت به نحو تام و کامل از آن برخوردار است اما نبوت و امامت دو وظیفه و شأن اجتماعی هستند، که بنا بر مصالحی این مسئولیتها بر عهده مردان است و آن حضرت به عنوان یک بانو نقش و مسئولیت دیگری دارد.
از اینجاست که ما می توانیم به بانگ رسا اعلام کنیم که از جهت ارزش انسانی و کمال معنوی بین زن و مرد در اسلام فرقی نیست. یک زن می تواند از مقام معنوی در حد یک پیغمبر(ص) و امام برخوردار باشد، اگر وجود مقدس حضرت زهرا (س) نبود، اثبات این مدعا آسان نبود. این ویژگی خاص اسلام است و در اسلام نیز خاص تشیع است. اگر حضرت زهرا(س) نبود، جایگاه والای زن در اسلام می توانست محل اشکال و یا دست کم سوال باشد. کسانی از موضع دفاع از حقوق زنان می توانستند بگویند، اسلام مرد را بر زن ترجیح می دهد و آن را در جایگاهی برتر قرار می دهد، اما وجود حضرت زهرا(س) خط بطلانی بر این توهم می کشد. همۀ معصومین(ع) از رسول خدا(ص)تا امیرالمؤمنین(ع) و دیگر امامان از فرزندان حضرت زهرا(س)، به مقام شامخ آن بانو تصریح دارند و برای او احترام و قداستی استثنایی قائلند.
کمال انسان به تربیت و معرفت و عمل اوست. حضرت زهرا(س) تربیت یافته رسول خداست. او در دامان وحی و نبوت، تربیت یافته و رشد کرده است. گوشه ای از دریای معرفت او را می توان در سخنان و خطبه هایش مشاهده کرد؛ چنان که عمل و رفتار او بهترین معرف معرفت و عرفان اوست. عبادت حضرت زهرا (س) به گونه ای بود که گفته اند: «کانت فاطمة علیها السلام تنهج فی الصلات من خیفة الله.» آن حضرت در نماز، نفَسش از خوف خدا به شماره می افتاد.
از حسن بصری نقل است که گفت: «هیچ کس در بین این امت عابد تر از حضرت فاطمه (س) نبود؛ او آن قدر برای خدا در نماز برپا می ایستاد که پاهایش ورم می کرد.» حضرت زهرا(س) فقط یک عابد گوشه نشین نبود، بلکه در خیرخواهی و ایثار برای بندگان خدا کسی همتای او نبود. فاطمه(س) همان کسی است که چند شب افطارش را به یتیم و فقیر و مسکین بخشید و تنها با آب افطار کرد و گرسنه روزه گرفت، که وحی الهی نازل شد: «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما اسیرا»
حضرت فاطمه(س) کسی است که تنها پیراهن شب عروسی اش را به محتاج داد و خود در شب عروسیش پیراهن کهنه بر تن کرد. از فرزندانش نقل است که حضرت در نماز شبش، نه برای خود، که مدام برای دیگران دعا می کرد، دیگرانی که چندان هم با او مهربان نبودند. حضرت زهرا(س) در عرصۀ اجتماعی نیز به هنگام لزوم حاضر بود و ایفای نقش می کرد. از حق دفاع و با باطل ستیز می کرد. دفاع او از حق امیرالمؤمنین(ع) به خوبی این بعد از شخصیت سیدۀ زنان عالم را نشان می دهد، اما شاهکار زندگی حضرت زهرا (س)، تربیت بهترین فرزندان تاریخ بشر است.
حضرت زهرا(س) کسی است که امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) را تحویل بشریت داد. زهرا(س) کسی است که شیرزن قهرمان کربلا زینب کبری(س) از مدرسۀ معرفت و تربیت او به آن اوج از عرفان و صبر و ایثار و حماسه رسید.
اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ. السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ. یا وَجیهَةً عِندَاللّهِ اِشفَعی لَنا عِندَاللّه.