دکتر محمد فنائي اشكوري، استاد فلسفه تطبیقی در مؤسسه امام خميني(ره) در گفتوگو با خبرنگار فارس، گفت: شهيد مطهري هم در تدريس متون سنتي فلسفه اسلامي چيرهدست بود، هم در تأليف آثار، هم در نوآوري و هم در فهم و تحليل و نقادي فلسفه هاي ديگر، ضمن اينكه مطهري يك نقطه عطف در تفكر و ادبيات فلسفي در ايران است و پيش از او آثار فلسفي بسيار تخصصي بوده و در محدوده اقليت بسيار كوچكي مورد توجه واقع مي شد،
البته شرايط زماني دوره استاد مطهري با پيشينيان متفاوت بوده و در زمان او زمينهها و امكانات توجه عمومي به فلسفه بسيار مساعدتر بود اما تأثير شيوه او در طرح مباحث فلسفي در اين باب ممتاز است.
وي اظهار داشت: يكي از ويژگيهاي شهيد مطهري تنوع و گستردگي موضوعاتي است كه او درباره آنها انديشيده است. اين تنوع هم در موضوعات فلسفي و هم در موضوعات غير فلسفي چشمگير است. هر موضوعي را كه او احساس ميكرد بحث درباره آن به نفع دين است مورد توجه و پژوهش قرار ميداد و هستيشناسي، معرفتشناسي، دينشناسي، انسانشناسي، روانشناسي، اخلاق، فقه، حقوق، تاريخ، اقتصاد، اجتماع و انقلاب برخي از موضوعاتي هستند كه مطهري درباره آنها قلم زده و سخن رانده است.
دکتر فنائي افزود: از خصوصيات مطهري در نگارش فلسفه فارسي نگاري است، گرچه در ميان آثار پيشينيان نيز به آثار فارسي برميخوريم، اما زبان علمي حاكم در حوزههاي علميه اسلامي و از جمله ايران زبان عربي بوده است و سنت غالب در فلسفهنگاري نيز به همين زبان بوده است، اين در حاليست كه مهمترين آثار فلسفي اسلامي از آغاز تا به امروز به زبان عربي بوده است، با اينكه اكثر پديدآورندگان اين آثار فارسيزبان بودهاند و چون آشنايان با زبان عربي در ايران محدود بودهاند طبيعتا جز عده اندكي به اين آثار روي نميآوردند.
استاد موسسه امام خميني تصريح كرد: در همه جا فلسفه به دشواري و پيچيدگي معروف است. حتي فلاسفهاي كه در طول تاريخ در ايران آثارشان را به زبان فارسي نوشته اند از دشواري فهم آنها چندان نكاستهاند و يكي از ويژگي هاي مطهري در تبيين مباحث فلسفي وضوح بيان او است، قريحه ذاتي و تجربه تدريس و القاي مباحث فلسفي در محيط هاي مختلف حوزوي و دانشگاهي و عمومي به او توانائي فوق العادهاي در بيان واضح مباحث دشوار فلسفي داده است، او حتي گاهي در منابري كه براي مردم عادي كوچه و بازار سخن ميراند مباحث عميق فلسفي را به صورت قابل فهمي طرح ميكرد بدون اينكه از دقت و اتقان مطلب بكاهد.
وي بيان داشت: از خدمات او به تفكر اسلامي طرح مباحث نو و كوشش براي يافتن پاسخهاي اسلامي به آن است. مباحثي همچون فلسفه اخلاق، فلسفه تاريخ و انسانشناسي به شكلي كه امروزه مطرح است و مطهري مطرح ميكند در فلسفه اسلامي بيسابقه است، او چون اسلام را با مقتضيات زمان هماهنگ ميداند و خود اين بحث را به نحو عميقي طرح كرده است، به اين سنخ مباحث كشيده ميشود و ميكوشد روايتي اسلامي از اين مباحث جديد را ارائه دهد. او اين شيوه را در مباحث ديني غير فلسفي نيز بكار ميگيرد.
فنائي افزود: يكي ديگر از شاخصههاي فلسفهورزي مطهري طرح تطبيقي مباحث فلسفي است. او به جهت آشنائي با برخي از فلسفههاي غربي از كساني است كه نخستين قدم ها را در طرح تطبيقي مباحث فلسفي برداشته است. مطهري به نحو مبسوطي ابعاد مختلف مكتب ماركسيسم از ماترياليسم دياليكتيك و ماتريالسم تاريخي تا اقتصاد و سياست ماركسي را تجزيه و تحليل و نقادي كرده و مسائل مختلف آن را با ديدگاه هاي اسلامي مقايسه كرده است، در شرح اصول فلسفه به ويژه در مباحث مربوط به معرفتْ آراء برخي فلاسفه غربي و مكتبهاي عقلي و تجربي غرب را متعرض شده است، همچنين در دروسي كه براي برخي اساتيد و مترجمان فلسفه غرب القاء نمود و تحت عنوان شرح مبسوط منظومه پس از شهادت وي انتشار يافت، مطهري به بررسي آراء برخي از فلاسفه غربي همچون هيوم، كانت و هگل پرداخته است و در آثار مختلفش انديشه هاي فلاسفه غربي از يونان باستان تا فيلسوفان معاصر را مورد بحث و نقد قرار داده است.
وي گفت: از ديگر ويژگيهاي تفكر فلسفي مطهري توجه به تاريخ فلسفه در مباحث فلسفي است، او هرچند فرصت نيافت كه يك دوره تاريخ فلسفه اسلامي تدوين كند، اما شايد او نخستين فيلسوف اسلامي است كه به اهميت تاريخ فلسفه توجه داشته و گامهايي نيز در اين راه برداشته است. از جمله او طرحي نو از تاريخنگاري فلسفه اسلامي را در كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران ارائه داد، شرح و تفسير فلسفه صدرائي، نقد ماركسيسم و برخي از ديگر فلسفه هاي جديد غرب، طرح جديدي از بحث شناخت، فطرت، فلسفه تاريخ، و طرح الهيات يا كلام جديد با نگاهي نو برخي از خدمات شهيد مطهري به تفكر معاصر اسلامي است و در شرح انديشه هاي شهيد مطهري كتب، مقالات و پايان نامه هاي بسياري نوشته شده است، اما هنوز تحليل جامعي از كل ساختمان تفكر فلسفي او صورت نگرفته است.
فنائي تصريح كرد: بي شك مطهري تأثيرگزارترين متفكر در حوزه تفكر و پژوهش ديني در ايران معاصر است و به جرأت ميتوان گفت كه كمتر تحقيق و تأملي در حوزه دين ميتوان يافت كه ردپايي از تفكر، روش و ادبيات مطهري را در آن نتوان مشاهده كرد و اين سخني است كه درباب هيچ فرد ديگري نميتوان صادق دانست ضمن اينكه او با اينكه فيلسوفي صدرائي بود، اما استقلال رأي داشت و نقد انديشهها پيشه او بود، او حتي برخي از آراء استاد بسيار محبوب و مورد احترامش علامه طباطبائي را نيز مورد نقادي قرار ميداد، مثلا او در بحث اعتباريات رأي علامه را نقد و نظري متفاوت با نظر علامه اتخاذ ميكند.
عضو هیئت علمی موسسه امام خميني اظهار داشت: مطهري كلام سنتي را قادر به تبيين و دفاع از باورهاي ديني نميداند ولي فلسفه الهي اسلام را در اين زمينه بسي تواناتر ميداند، امتياز متكلماني مثل نصير الدين طوسي را در تفكر فلسفي آنها ميداند و ميكوشد كلامي عقلاني با استفاده از ميراث اسلامي و معارف امروزي تأسيس كند همچنين شهيد مطهري هرچه دين را عقلانيتر مييابد اعتقادش راسختر ميشود، از پرسش و شبهه و حتي شك نميهراسيد بلكه آن را مقدمه يقين ميديد. شك را موقف مناسبي نميديد اما معبر مناسبي براي وصول به يقين ميدانست، اهتمام او به عقلانيت و روش عقلاني در فهم و تفسير معارف ديني و دفاع از آن در برابر هجوم انديشه مادي او را به سوي تفكر فلسفي سوق ميداد و از نظر او اساسا ضعف عقلانيت از علل عمده در گرايش به ماديگري است و او به ظرفيت اسلام و پيروزي آن در ميدان بحث عقلاني سخت ايمان داشت.
فنائي ادامه داد: مطهري برخلاف برخي از فيلسوفان سنتي، كه فلسفه را محبوس در متون سنتي آن ميبينند، فلسفه را در خدمت حل مسائل فكري مستحدثه بكار ميگيرد و از روش فلسفي به عنوان روشي براي حل مسائل فكري در عرصههاي مختلف بهره ميگيرد، او هم به خود فلسفه اسلامي فينفسه توجه عميق دارد و هم از آن براي تبيين و دفاع از باورهاي خود و نقد انديشههاي مخالف استفاده ميكند.
وي در پايان گفت: با همه امتيازاتي كه در تفكر و فلسفهورزي مطهري وجود دارد، اما از نظر اصول تفكر فلسفيْ مطهري مانند ديگر فلاسفه اسلامي معاصر ميانديشد و اختلاف بنيادي با آنان ندارد، برخي از اين اصول تفكر عبارتند از واقعيتگرائي، اعتبار منطق ارسطوئي-سينوي، خدامحوري، قول به امكان معرفت، نفي نسبيت معرفت، نفي ماده گرائي و حس گرائي و اعتقاد به اعتبار روشهاي مختلف معرفت (حسي، تجربي، عقلي، شهودي و عرفاني) و او نيز فيلسوفي صدرائي است و به تبع ملاصدرا قائل به اصالت وجود، تشكيك وجود، حركت جوهري، تجرد و بقاء نفس است؛ هرچند در بسياري از مسائل تقرير ويژه خود را دارد و در برخي مسائل فرعي نيز داراي آراء خاصي است و در كل به نظر بنده هرچند استاد مطهري آراء جديد و بديعي دارد كه قابل توجه و بحث است، اما براي علاقمندان به فلسفه توجه به سيره فلسفي مطهري، شيوه تفكر فلسفي و فلسفه پژوهي او سودمندتر از جستوجو در آراء فلسفي اوست. سيره فلسفي او ميتواند چراغي باشد براي رهروان وادي انديشه كه افقهاي پيشرو را روشنتر ببينند و با سرعت و دقت بيشتري گامهاي نو را بردارند.