جایگاه زن در قرآن چیست؟ قرآن دربارۀ ارزش زن چه می گوید؟ آیا در قرآن زن تکریم شده است؟
در قرآن ارزش جنسیتی مطرح نیست و زن و مرد را در برابر هم قرار نمی دهد بطوری که به یکی ارزش بدهد و به دیگری ارزش ندهد. قرآن از انسان سخن می گوید و زن و مرد را یکسان انسان می داند. همۀ انسان ها را فرزندان یک مرد و زن می داند. «انا خلقناکم من ذکر و انثی.» ما شما را از مرد و زنی آفریدیم. پس ما نه فرزندان یک مرد به تنهایی هستیم و نه فرزندان یک زن. بلکه فرزندان یک مرد و زن هستیم. البته از داستان تولد حضرت عیسی یک امتیاز برای زنان می توان بدست آورد. بر طبق این واقعه انسانی از زنی به تنهایی به دنیا آمد، اما موردی نداریم که انسانی از مردی به تنهایی بدنیا آمده باشد. انسان یک کرامت ذاتی دارد که در آن جنسیت مطرح نیست. مرد و زن یکسان از این کرامت و ارزش ذاتی برخوردارند. «و لقد کرمنا بنی آدم.» ما به فرزندان آدم کرامت دادیم بدون تفاوت بین زن و مرد. اما ارزش اکتسابی و نهایی انسان نه ذاتی است، و نه جنسیت در آن دخالت دارد، بلکه ارزش اکتسابی و نهایی انسان به تقوا است. «ان اکرمکم عند الله اتقاکم» گرامی ترین شما با تقواترین شماست. بدون تفاوتی بین زن و مرد. هرکس کار نیک بکند اعم از زن و مرد براساس آن کار نیک ارزش پیدا می کند. «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كَانُوا يَعْمَلُونَ. هر کس از مرد و زن عمل شایسته کند و مؤمن باشد او را زندگی نیکو دهیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند پاداش خواهیم داد. (النحل/16)
قرآنی از مردانی به نیکی یاد می کند مانند عیسی (ع)، و از زنانی به نیکی یاد می کند، مانند مریم. از شوهر بد و زن خوب یاد می کند، مانند فرعون و آسیه. از شوهر خوب و زن بد یاد می کند مانند لوط و زنش. از زن و شوهر بد یاد می کند مانند ابولهب و زنش. از زن و شوهر هردوخوب یاد می کند مانند ابراهیم و همسرش. پس جنسیت ملاک ارزش نیست. ارزش ذاتی مشترک بین زن و مرد است، و ارزش اکتسابی تابع ایمان و عمل صالح است. پس اگر می خواهیم ارزش پیدا کنیم باید ایمان و عمل صالح خودمان را تقویت کنیم، نه به مرد بودن خود دلخوش باشیم و نه به زن بودن خود؛ چنانکه نه باید از مرد بودن خود ناراحت باشیم و نه از زن بودن خود. نه بی جهت هیچ جنسی محبوب است و نه بی جهت هیچ جنسی منفور است. ما با اختیار خودمان خود را محبوب یا منفور نزد خداوند می کنیم. و سخن آخر اینکه نگاه جنسیتی را در مسئله ارزش و سعادت و کمال باید کنار بگذاریم.
آیا شما مدعی هستید که از دیدگاه اسلام بین زن و مرد از نظر ارزش هیچ تفاوتی نیست؟
بله. بطور قاطعانه چنین ادعایی دارم. ببینید ملاک ارزش از نظر اسلام چیست؟ اصلا ارزش یعنی چه؟ شکی نیست که از نظر اسلام ملاک ارزش و معیار کمال، قرب به خداست. حال ببینیم چه عناصری موجب قرب به خدا هستند. عوامل تقرب به خدا فضایل اخلاقی و معنوی هستند که در یک کلام از آن تعبیر به تقوا شده است. به عبارت دیگر، بندگی خدا موجب قرب به خداست. بندگی خدا شامل چه عناصری است؟ پاسخ اسلام این است: ایمان و عمل صالح. ایمان به خدا و دیگر حقایق دینی ناظر به عالم غیب، پرستش خدا و خدمت به بندگان خدا اموری هستند که انسان را به خدا نزدیک می کنند. همۀ اینها نیز اختیاری هستند. هیچ عامل غیر اختیاری و ذاتی موجب قرب به خدا نمی شود. از این رو نژاد، زبان، ملیت، سن، شغل، طبقۀ اجتماعی، و همینطور جنسیت هیچ نقشی در این زمینه ندارد.
اگر چنین است پس چرا از نظر احکام و حقوق بین زن و مرد تفاوت هست، مانند مسألۀ ارث؟
تفاوت در برخی احکام ربطی به ارزش انسانی ندارد. آیا شما هیچ تفاوتی بین زن و مرد قائل نیستید؟ آیا مرد می تواند بچه بدنیا بیاورد و به بچه شیر دهد؟ پس از نظر طبیعی و جسمی بین زن و مرد تفاوت هست. درسته؟ آیا می توان این تفاوت را انکار کرد؟ آیا از نظر روانی بین زن و مرد تفاوت نیست؟ بی شک از نظر همه روانشناسان از جهت روانی بین زن و مرد و دختر و پسر تفاوت هایی هست؟ این تفاوت ها باعث می شود که نحوه برخورد ما با زن و مرد در مواردی متفاوت باشد و تکالیف و وظایفشان هم در مواردی فرق کند. آیا اگر بگوییم زنان نقش مادری دارند و مردان چنین نقشی ندارند، به زنان ظلم کرده ایم؟ آیا جا دارد کسی بگوید در طول تاریخ زنان رنج آبستنی و وضع حمل و شیر دادن به بچه را کشیدند و دیگر بس است؛ حالا نوبت مردان است که آبستن شوند و درد زایمان را بکشند؟! اگر چنین نمی گویید پس شما بین زن و مرد تفاوت می گذارید و وظایفشان را مختلف می دانید. خداوند با توجه به اینکه به ویژگی های زن و مرد علم کامل دارد، متناسب با جسم و روح و روان آنها در مواردی احکام و تکالیف متفاوتی را نسبت به آنها وضع کرده است که ناشی از تفاوت های جسمی و روحی آنهاست، نه تفاوت ارزشی آنها.
با این حال توضیح شما دربارۀ تفاوت ارث زن و مرد چیست؟ و چگونه آن را می توان توجیه کرد؟
بله در مواردی تفاوت ارث هست، البته تفاوت ارث هم در همه موارد نیست. اما باید توجه کنید از سوی دیگر خداوند مسئولیت معیشت خانواده را بر دوش مرد گذاشته است، نه بر دوش زن. مرد موظف است هزینه زندگی همسر و فرزندان را فراهم کند و زن در این زمینه مسؤلیتی ندارد. به عبارت دیگر مرد مسئولیت اقتصادی و بدهکاری سنگین دارد، درحالیکه زن هیچ بدهکاری اقتصادی به خانواده ندارد. بله تفاوت هست، اما این تفاوت به سود زن است، نه مرد.
ریشه این تفاوت ها چیست؟
ریشه این تفاوتها درچند چیز است. اولا به جهت ظرافت جسمی و روحی زن خداوند تکالیف سنگینی همچون تأمین معیشت خانواده و کار در بیرون و جنگ و جهاد را از زن برداشته است. کارهای سخت و خطرناک و آسیب زا را بردوش مرد گذاشته است. کارهایی مثل قضاوت و پیشوایی بدلیل اینکه استرس زا هستند و آرامش و گاه امنیت را به مخاطره می اندازند از زن برداشته شده است. البته در این زمینه اختلاف نظرهایی هست، اما غرضم توجه دادن به منطق بحث است. حتی کارهای دیگر بیرون از خانه مانند کار در معدن و اداره را گرچه شریعت برای زن ممنوع نکرده است، اما اسلام ترجیح می دهد این کارها را مردان انجام دهند و زن چون در جامعه اسلامی از نظر مادی باید تأمین شود، نیازی بهاین کارها نخواهد داشت. نکته مهم دیگر این است که اسلام برای خانواده و سلامت و آرامش آن اهمیت بسیاری قائل است. در خانواده اگر آرامش نباشد افراد سالم نخواهند بود و جامعه نیز بیمار و ناکارآمد خواهد بود. اگر زن مسئولیت کارهای سنگین بیرون از خانواده را بر عهده داشته باشد و کارهایی مثل جنگیدن و قضاوت بر دوشش باشد، آیا می تواند در خانه منبع آرامش برای همسر و فرزندان باشد؟ زن کانون مهر و آرامش در خانواده است، و خود باید از آرامش برخوردار باشد. علاوه بر این زن و مادر نخستین و بهترین مربی فرزندان است. با تصدی کارهای سنگین بیرون از خانه زن هرگز نمی تواند این نقش را بخوبی ایفا کند. به علاوه کار زن در بیرون و جدائیش از خانواده و اختلاطش با مردان نیز بدون آسیب نیست. البته مدعایم این نیست که هر نوع کاری در بیرون از خانه برای زن ممنوع است. چنین نیست و فقها چنین نظری ندارند و قوانین کشور ما نیز این اجازه رابه زنان می دهد و تصدی بسیاری از کارها و مشاغل برای زنان مجاز است. اما به دلایل عقلانی و منطقی که اشاره کردیم ترجیح اسلام این نیست. اسلام ترجیح می دهد زن به عنوان کانون آرامش، مربی و مدیر خانواده بیتشرین توجهش به خانواده باشد. این برای سلامتی و آرامش اعضای خانواده و خود زن بسیار مهم است. البته کارهایی هم هست که زنان باید در بیرون از خانواده برعهده بگیرند، مانند پزشکی بانوان و تعلیم و تربیت دختران، اما این به معنای کار تمام وقت همه یا اکثر زنان نیست. پس می بینیم که در همه این موارد شریعت حال زن و خانواده را به بهترین نحو رعایت کرده است.
در حال حاضر بسیاری از زنان در جامعه ما بدنبال کار هستند. به نظر شما این پدیده چه پیامدهایی دارد؟
چنانکه گفتم اولا کار در بیرون ممنوع نیست،ثانیا حضور بانوان در بعضی کارها که اشاره کردم لازم است، اما اینها محدود است. حضور انبوه و گسترده زنان در محیط بیرون آسیب های بسیاری دارد. از جمله، تأخیر در ازدواج که خود پیامدهای منفی بسیاری دارد، ثانیا سست شدن بنیاد خانواده از نظر عاطفی و تربیت فرزندان، ثالثا پیامدهای ناشی از اختلاط مرد و زن در محیط های کاری، رابعا به همان میزان که زنان مشاغلی را عهده دار می شوند، مردان که مسئولیت اقتصادی خانواده را برعهده دارند بیکار می مانند که آن نیز پیامدهای منفی بی شماری دارد.
البته باید افزود که تنهابا ماندن در خانه و اشتغال بیرونی نداشتن زنان این اهداف تأمین نمی شود. این اهداف تنها با یک نظام تعلیم و تربیت کارآمد تأمین می شود، نظامی که دختران را از نظر سلامت جسمی و روحی، علم و آگاهی، تقوا و معنویت، هنرمندی و داشتن مهارت های زندگی رشد دهد. در آن صورت است که زن می تواند در خانواده نقشش را به بهترین شکل ایفا کند و از این طریق جامعه تعالی یابد.
نکته آخر این است که دفاع از منطق اسلام درباره زن هرگز به معنای دفاع از وضعیت عینی زنان در کشورهای مسلمان نیست. فرهنگ مرد سالاری متاسفانه در طول تاریخ در همه جوامع از جمله در جامعه ما حاکم بوده و حقوق زنان در بسیاری از موارد تضییع شده و می شود. تضییع حقوق زنان بنام دین، علاوه بر اینکه ظلم به زنان است ظلم بزرگی به دین است.