صدای سخن عشق

به نظر شما مهمترین پیام دین چیست؟
دین برای نجات و کمال انسان است. یکی از مفاهیم بنیادی در این زمینه مفهوم محبت است. از مهمترین آموزه های دین که کمتر به آن توجه می شود و یا نادیده گرفته می شود، محبت است.

در خداشناسی مفهوم محبت اهمیت بسیاری دارد. خداوند قبل از هرچیز، رحمن و رحیم است و رحمت واسعۀ او فراگیر است و همه چیز مشمول رحمت اوست. «اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شیئ.» رحمت حق ریشه در محبت حق به خلق دارد و به اعتباری عین آن است. عالم و آدم با رحمت الهی به ظهور رسیده اند. عالم همان ظهور رحمت حق است؛ چنانکه عرفا می گویند، ماسوا چیزی جز تعینات نفَس رحمانی نیستند. به تعبیر دیگر عرفا، عالم حاصل حرکت حبی است.
طفیل هستی عشقند آدمی و پری     عنایتی بنما تا سعادتی ببری
پیامبر نیز رحمة للعالمین است؛ «و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین.» پیامبران خود رحمت و مبشران رحمتند. کتب آسمانی و ادیان الهی پیام های رحمت حق تعالی هستند. دین مدرسۀ محبت است. اگر کسی از این مدرسه، محبت به خدا و خلق را نیاموزد، هیچ چیز نیاموخته است. خدا عین حقیقت، خیر و زیبایی است؛ یعنی همان چیزی که متعلق محبت است. خلق هم صنع اوست و تجلی حقیقت و خیر و زیبایی. پس، از نگاه توحیدی همۀ هستی دوست داشتنی است.
پیمبر عشق و دین عشق و خدا عشق     ز تحت العرش تا فوق السما عشق
باطل، شر و زشتی امور عدمی و فرعی هستند و اصالت ندارند. از این رو خشم و نفرت نیز اصل نیست، بلکه فرعی و تبعی است. رحمت خدا بر غضبش تقدم دارد، «رحمتی سبقت غضبی.» اگر محبت باشد خوشبینی و امید و آرامش و رضایت و شادی هم هست و بدبینی و نا امیدی و اضطراب و نفرت و غم می رود. «إن اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»؛ کسانی که به مقام دوستی خدا رسیده اند خوف و حزنی ندارند. خداوند که کمال و خیر مطلق است در او هیچ نقص و شرّی نیست. دیگران نیز به میزان کمالشان از نقص و ضعف و شر دورند. عبادت عارفانه نه به طمع بهشت است و نه از خوف جهنم، بلکه از روی حب به خدا است. اخلاق عارفانه نیز اخلاق حبی است؛ عارف چون به خلق محبت دارد، با او به نیکی رفتار می کند. تعلیم و تربیت باید بر اساس محبت باشد و قبل از هر تعلیمی باید محبت به دیگران را به کودک آموخت. از محبت خار ها گل می شود. محبت دیگر فضایل اخلاقی را در پی خود می آورد و رذایل را از وجود انسان ریشه کن می کند. محبت دوای هر دردی است.
شاد باش ای عشق خوش سودای ما     ای دوای جمله علت های ما
ای طبیب نخوت و ناموس ما           ای تو افلاطون و جالینوس ما
نامهربانی منشأ بسیاری از رذایل است. نامهربانی زندگی را در کام همه تلخ می کند. کسی که نامهربانی می کند هوایی را که خود و دیگران تنفس می کنند آلوده می کند و در نتیجه زیانش به خودش هم می رسد. در تاریخ بشر نامهربانی بسیار بوده است. جنگ ها و جنایت ها و خشونت ها و غارت ها و قتل عام ها حاصل این نامهربانی ها بوده است. آیا کافی نیست؟ بیاییم به جای انتقام بخشش کنیم، به جای خشم و کین مهر و شفقت بورزیم، به جای قهر لطف، به جای جنگ صلح، به جای بدبینی خوشبینی، به جای حسادت خیرخواهی، به جای دروغ راست، به جای ذم مدح کنیم. ببینیم آیا زندگی در کام ما شیرین تر نمی شود؟ و آیا دنیا بهشت نمی شود؟ تخاصم و ستیزه کار اهل جهنم است؛ «ان ذلك لحـق تـخـاصـم اهل النار» (ص/64) بهشت ظهور محبت است. در میان اهل بهشت مجادله و ستیزه نیست، بلکه درود و سلام به هم می فرستند؛ «تحیتهم فیها سلام.» فلسفۀ برتر فلسفۀ محبت است؛ عرفان اصیل عرفان عشق است و دین راستین دین حب است.
ادین بدین الحب انّا توجهت                 رکائبه فالحب دینی و ایمانی
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي‏ حُبَّك‏ وَ حُبَّ ما تُحِبُّه‏ وَ حُبَّ مَن‏ یُحِبُّکَ وَ العَمَلَ َ الَّذِي ْ يُبَلِّغُنِي اِلی حُبِّکَ وَ اجْعَل‏ حُبَّك اَحَبَّ الاَشیاءِ اِلیَّ.» خداوندا دوستی خود و دوستی کسانی را که دوستشان داری و دوستی کسی که تو را دوست دارد و عملی که مرا بسوی دوستیت برساند را روزیم فرما و محبت خود را محبوب ترین  چیزها نزد من قرار بده.
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر     یادگاری که در این گنبد دوار بماند

عشق