براساس معارف مکتب اهلبیت حضرتفاطمهزهرا سلاماللهعلیها انسان کامل است و این امر نشان میدهد که در نیل به کمال انسانی بین زن و مرد فرقی نیست و جنسیت تاثیری در کمال انسانی ندارد. چنانکه قرآن کریم ملاک و معیار ارزش را تقوا میداند. تفاوتهای زن و مرد برای انجام نقشهای متفاوت در زندگی خانوادگی و اجتماعی است و بهمعنای برتری یک جنس بر جنس دیگر نیست.حضرت زهرا(س) پیامبر و امام نیست، اما این امر چیزی از مقام منیع او نمیکاهد، زیرا نبوت و امامت مناصب اجتماعی و دنیوی هستند برای ادای وظایفی در جامعه بشری. البته بهتر است بگوییم آنها مناصب دینی هستند برای اداره امور دنیا. این مناصب از طرف خداوند به پیامبر و امام داده میشود برای برعهده گرفتن مسئولیت اجتماعی هدایت و رهبری بشر آنگونه که خداوند میخواهد. نبوت، دریافت وحی و رسالت ابلاغ وحی و امامت، پیشوایی و رهبری است و به این معنا پیامبر هم امام است. اما آنچه جایگاه معنوی و وجودی پیامبر و امام را تعیین میکند مقام ولایت آنهاست که همان جنبه قرب آنها به خداوند است، نه نبوت و امامتشان. ولایت باطن نبوت و امامت است.
حضرت صدیقهطاهره از این مقام قرب که ملاک و معیار کمال است در عالیترین درجه ممکن برخوردار است.فاطمهزهرا همچون پیامبران و امامان از مقام عصمت برخوردار است. همه فضایل والای انسانی و معنوی در او بهنحو اعلی جمع است. القابی که برای آن حضرت هست هریک نشانگر یکی از صفات و کمالات اوست. برخی از این القاب در زیارتنامه معروف آن حضرت آمده است. فاطمهزهرا از علوم و معارف باطنی برخوردار است و به ظاهر و باطن دین عالم است. او عالمه غیر معلمه است. از الهامات الهی بهرهمند است و بیت او محل نزول ملائکهالله. جلوههایی از معرفت توحیدی او را میتوان در سخنانش بهویژه در خطبه معروف فدکیه مشاهده کرد. این سخنان او یادآور سخنان مولی امیرالمومنین در نهجالبلاغه است و گویای آن است که آن حضرت از جهت معرفتی نیز کفو و همپایه مولی علی(ع) است. فاطمهزهرا در عبادت سرآمد بود و همچون دیگر معصومین مثل اعلای عبادت و پرستش بود. مواظبتش بر فرایض و نوافل زبانزد بود. از فرزندانش نقلشده است که برخی شبها آن حضرت تا سپیدهدم به عبادت و دعا مشغول بود. او برای دیگران بسیار دعا میکرد، بهطوری که فرزندانش پرسیدند چرا برای خودتان دعا نمیکنید که فرمود: «الجار ثم الدار»؛ اول همسایه، سپس خانه. این هم جلوهای از ایثار آن حضرت است. از حسن بصری نقل است که گفت در عبادت کسی به پای فاطمه نمیرسد؛ او آنچنان عبادت میکرد که پاهای مبارکش ورم کرده بود. «مَا کانَ فِی هذِه الْأُمَّه أَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَه کانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاها.»
در انفاق چنان بود که در ماجرای معروف، افطار خود و خانوادهاش را خالصانه برای رضای حق تعالی به محتاج دادند و خود با آب افطار کردند. «وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّه مِسْکینًا وَیتِیمًا وَأَسِیرًا. إِنَّمَا نُطْعِمُکمْ لِوَجْه اللَّه لَا نُرِیدُ مِنْکمْ جَزَاءً وَلَا شُکورًا.» (انسان/9-8) گویند در شب عروسی جامه نوعروسی خود را به سائل بخشید و خود از لباس کهنهای که داشت استفاده کرد.فاطمه نمونه اعلای زهد و پارسایی بود. با اینکه دختر پیامبر خدا شخص اول جامعه اسلامی بود، هرگز از این موقعیت برای منافع شخصی خود استفاده نکرد و زندگی او همچون طبقات ضعیف جامعه ساده و دور از تجمل بود. بهعنوان فرزند نسبت به پدر چنان بود که رسول خدا او را «ام ابیها» خطاب میکرد. فاطمه همچون مادر مایه آرامش و روشنی چشم پدر بود.از جهت همسرداری و انجام وظیفه در قبال همسر چنان بود که مولی امیرالمومنین دراینباره فرمود: «نعم العون علی طاعه الله.» فاطمه بهترین یاور من در بندگی خداست.
در تربیت فرزندان بهترین مربی بود و فرزندانش بهترین فرزندان. تعرف الأشجار بأثمارها؛ درخت را از میوهاش میتوان شناخت. امام حسن و امام حسین که دو سید جوانان بهشتند، محصول دامان حضرت زهرا هستند. حضرت زینبکبری بانوی قهرمان کربلا، تربیتیافته آن مادر است.عبادت، زهد و مسئولیت خانوادگی هرگز مانع انجام مسئولیتهای اجتماعی او نشد. درجایی که احساس میکرد باید وارد فعالیتهای اجتماعی شود و از حق دفاع کند به بهترین نحو ورود میکرد. دفاع از حق امیرالمومنین(ع) و ایراد خطبههای غراء در مسجد نمونههایی از حضور موثر اجتماعی آن حضرت هستند.حضرت زهرا از چنان جایگاهی برخوردار است که بدون او دین به هدفش نمیرسید. بقای اسلام مدیون مجاهدت اوست. او میراث معنوی رسول خدا را به فرزندانش منتقل کرد و ائمه هدی، از فرزندن او، هریک برای حفظ دین و بسط معارف آن و تحقق ارزشهای آن مجاهده کردند. بقای اسلام و صیانتش از انحراف و تحریف پس از رسول خدا و علی مرتضی مرهون ائمه هدی است که فرزندان آن حضرت و از سلاله نورانی او هستند. صحنه عاشورا یک جلوه از تجلی معنوی فاطمهزهرا است. جامعه مهدوی در عصر ظهور بهدست فرزند او تحقق مییابد که جهان را پر از عدل و داد میکند بعد از آنکه از ظلموجور مملو میشود.اینها همه از برکات و ثمرات آن وجود نازنین است. از اینجا ما میتوانیم تاحدی معنای کوثر را بفهمیم. خداوند با دادن زهرا به رسولش به او خیر کثیر داد. این خیر کثیر بیشترین خیری است که ممکن است از فرزند به پدر برسد. و خداوند مقدر فرموده بود که این خیر کثیر بیپایان، از طریق دختر آن حضرت باشد، تا پایانی باشد بر تعصب جاهلیت که پسر را بر دختر ترجیح میدادند و دختر را مایه شرم میدانستند. خدا به کاملترین بنده و حبیبش دختری داد تا مهر ابطالی باشد بر این تفکر جاهلی که حتی امروز هم در میان برخی از مردم دیده میشود.
در حدیث کسا، فاطمه محور اهلبیت پیامبر است و همه معصومین حول محور او قرار دارند.
«فَقالَ الامینُ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ: همْ اَهلُ بَیتِ النُّبُوَّه وَمَعْدِنُ الرِّسالَه؛ همْ فاطِمَه وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها.»
از اینجاست که میگوییم حضرتزهرا انسان کامل و مثل اعلای یک بانوی قدیسه و سرمشق و اسوه برای همه انسانهاست. شخصیت حضرتزهرا خط بطلانی است بر همه افکار جاهلی که زن را با دیده حقارتآمیز و بهعنوان جنس دوم مینگرند. وجود او نشان میدهد یک زن تا آنجا میتواند اوج بگیرد که ریحانه نبوت و دردانه آفرینش شود.از شگفتیهای روزگار این است که با اینهمه کمالات آن حضرت در زمان خود ناشناخته و مظلوم بود. روزگار چنان بر او سخت میگذشت که پس از وفات پدر کارش گریه بود. بر مزار پدر میرفت و مشتی از خاک پاک آن قبر مطهر میگرفت و بر دیدگانش میگذاشت و این ابیات را زمزمه میکرد:
وَ رُوِی: أَنَّها أَخَذَتْ قَبْضَه مِنْ تُرَابِ قَبْرِه صَلَّى اللَّه عَلَیه وَ آلِه فَوَضَعَتْها عَلَى عَینَیها وَ أَنْشَدَتْ تَقُولُ:
مَا ذَا عَلَى مَنْ شَمَّ تُرْبَه أَحْمَدَ/ أنْ لاَ یشَمَّ مَدَى اَلزَّمَانِ غَوَالِیا
صُبَّتْ عَلَی مَصَائِبُ لَوْ أَنَّها/ صُبَّتْ عَلَى اَلْأَیامِ صِرْنَ لَیالِیا
چه باک کسی را که تربت پاک تو را بوییده در طول روزگار عطر دیگری نبوید. پدرجان بعد از تو مصیبتهایی بر من وارد شد که اگر بر روز روشن وارد میشد به شب تیره مبدل میشد.فرزندان پاک و مطهر او نیز هرگز از جفای زمانه مصون نبودند و همواره تحت شدیدترین فشارها از سوی جاهلان و ستمگران قرار داشتند. واقعه کربلا یک صحنه از این بیدادگریهای لشکر شیطان است. سایر امامان و اولاد آنان نیز هریک بهصورتی تحت آزار و شکنجه و قتل و آوارگی بودند. الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
بخشی از فضایل آن حضرت در زیارتنامهاش چنین آمده است:
السَّلاَمُ عَلَیک أَیتُها الصِّدِّیقَه الشَّهیدَه (سلام بر تو اى صدیقه شهیده) السَّلاَمُ عَلَیک أَیتُها الرَّضِیه الْمَرْضِیه (سلام بر تو که خدا از تو خوشنود و تو از خدا خوشنودى) السَّلاَمُ عَلَیک أَیتُها الْفَاضِلَه الزَّکیه (سلام بر تو اى صاحب فضیلت و پاکیزه) السَّلاَمُ عَلَیک أَیتُها الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیه (سلام بر تو اى انسیه حوراء) السَّلاَمُ عَلَیک أَیتُها التَّقِیه النَّقِیه (سلام بر تو اى متقى پاکگوهر) السَّلاَمُ عَلَیک أَیتُها الْمُحَدَّثَه الْعَلِیمَه (سلام بر تو اى آنکه به الهام خدا دانا بودى) السَّلاَمُ عَلَیک أَیتُها الْمَظْلُومَه الْمَغْصُوبَه (سلام بر تو اى مظلوم که حقت را غصب کردند) السَّلاَمُ عَلَیک أَیتُها الْمُضْطَهدَه الْمَقْهورَه (سلام بر تو اى ستم کشیده و مورد قهر دشمنان دین) السَّلاَمُ عَلَیک یا فَاطِمَه بِنْتَ رَسُولِ اللَّه وَ رَحْمَه اللَّه وَ بَرَکاتُه.
چه زیبا سروده است متفکر بزرگ اسلامی علامه محمد اقبال لاهوری درباره آن بزرگ بانوی اسلام و آن شمع شبستان آفرینش:
مریم از یک نسبت عیسی عزیز/ از سه نسبت حضرت زهرا عزیز
نور چشم رحمه للعالمین/ آن امام اولین و آخرین
آنکه جان در پیکر گیتی دمید/ روزگار تازه آیین آفرید
بانوی آن تاجدار «هل اتی»/ مرتضی مشکلگشا شیر خدا
پادشاه و کلبهای ایوان او/ یک حُسام و یک زره سامان او
مادر آن مرکز پرگار عشق/ مادر آن کاروان سالار عشق
آن یکی شمع شبستان حرم/ حافظ جمعیت خیرالامم
تا نشیند آتش پیکار و کین/ پشت پا زد بر سر تاج و نگین
وان دگر مولای ابرار جهان/ قوّت بازوی احرار جهان
در نوای زندگی سوز از حسین/ اهل حق حرّیتآموز از حسین
سیرت فرزندها از امهات/ جوهر صدق و صفا از امهات
مزرع تسلیم را حاصل بتول/ مادران را اسوه کامل بتول
بهر محتاجی دلش آنگونه سوخت/ با یهودی چادر خود را فروخت
نوری و هم آتشی فرمانبرش/ گم رضایش در رضای شوهرش
آن ادب پرورده صبر و رضا/ آسیاگردان و لب قرآنسرا
گریههای او ز بالین بینیاز/ گوهر افشاندی به دامان نماز
اشک او برچید جبریل از زمین/ همچو شبنم ریخت بر عرش برین
رشته آیین حق زنجیر پاست/ پاس فرمان جناب مصطفی است
ور نه گِرد تربتش گردیدمی/ سجدهها بر خاک او پاشیدمی!