اندیشه اسلامی در شکل دادن به علوم انسانی مؤثر است
محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه اسلامی معتقد است اثرگذاری اندیشه اسلامی بر علوم انسانی به این معنا نیست که همه علوم از درون متون و علوم اسلامی به دست می آیند و نیازی به علوم انسانی موجود که در دنیا رایج است، وجود ندارد.
پیشفرضهای علوم در فلسفه بحث می شوند
محمد فنایی اشکوری استاد فلسفه تطبیقی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، درباره تاکید معتقدان به تحول علوم انسانی بر فلسفه اسلامی گفت: فلسفه دارای دو نقش در علوم انسانی است: نقش نخست تأمین مبانی نظری علوم است؛ یعنی در علوم پیش فرض ها و مبانی نظری فلسفی وجود دارد که خارج از علوم قرار دارند اما بر آن تاثیر دارند؛ به عنوان مثال اینکه آیا انسان روح مجرد دارد یا ندارد موضوع علمی نیست، اما کسانی که وارد مباحث علمی و روانشناسی می شوند یا اعتقاد به وجود روح دارند یا ندارند. این اعتقاد داشتن یا نداشتن به وجود روح جزء پیش فرض ها و مبانی است که امکان تاثیرگذاری در مباحث علمی و نتیجه گیری های آنها دارد. نوع نگاه کسی که به خدا و خلقت اعتقاد دارد با کسی که چنین اعتقادی ندارد به طبیعت متفاوت است.
وی ادامه داد: در علوم انسانی هنجاری مانند حقوق و تعلیم و تربیت کسی که قائل به وحی است، به برخی ارزشهای متفاوت معتقد است و احکام و برنامه ریزی متفاوتی دارد با کسی که به وحی و دین اعتقادی ندارد و عقل بشری را تنها منبع تصمیم گیری در زندگی می داند. بنابراین پیش فرض ها، مبانی، اصول اعتقادی و متافیزیکی وجود دارند که بر علم تاثیرگذارند. این پیش فرض ها در فلسفه بحث می شوند و فلسفه از این جهت می تواند بر علوم اثر بگذارد.
روش شناسی علوم مبتنی بر معرفت شناسی است
فنایی اشکوری به مقوله معرفت شناسی اشاره کرد و گفت: معرفت شناسی که شاخه ای از فلسفه است نیز بر علوم تأثیر دارد. روش شناسی علوم مبتنی بر معرفت شناسی است. مسائلی مانند اینکه ما در علم از چه روش هایی باید استفاده کنیم و آیا روش های عقلی یا تجربی و اجتهادی در مباحث علمی اعتبار دارند یا خیر، مسائل روش شاختی هستند که خارج از خود علم قرار دارند اما تأثیر بسیاری در شکل گیری و جهت گیری علم دارند. هر عالمی آگاهانه و ناآگاهانه چنین پیش فرض هایی را در ذهن دارد و روش خاصی را معتبر می داند. این در حالی است که چنین مباحثی هم در فلسفه مورد توجه قرار می گیرد.
این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه اسلامی افزود: بنابراین فلسفه هم از جهت تأمین مبانی و پیش فرض ها و هم از جهت ارائه روش، امکان تاثیرگذاری بر علوم را دارد. فلسفه های گوناگون دیدگاه های مختلفی دارند . فلسفه مادی با فلسفه الهی و اسلامی در این مسائل دیدگاه های متفاوتی دارند و فلسفه اسلامی می تواند از این جهت بر علوم انسانی تاثیر گذار و بر کیفیت و تحول آن موثر باشد.
عدم تاثیرگذاری فقه بر همه شاخه های علوم انسانی
وی در پاسخ به این سوال که آیا در جریان تولید علوم انسانی اسلامی باید از هر دو حوزه فقه و فلسفه استفاده کرد و یا هر کدام به تنهایی توانایی به سرانجام رساندن این فرآیند را دارند؟ گفت: فلسفه امکان تاثیرگذاری بر مبانی و روش در علوم انسانی اسلامی را دارد و این اثرگذاری در همه علوم وجود دارد، اما فقه بر همه علوم انسانی تاثیرگذار نیست. به عنوان مثال فقه در علوم انسانی توصیفی، جایی ندارد، زیرا فقه راجع به تکلیف و احکام است. اما در علوم انسانی هنجاری مانند حقوق، تعلیم و تربیت و بخش هایی از اقتصاد و سیاست، فقه بسیار اثرگذار است.
تاثیرکلی اندیشه اسلامی در شکل دادن به علوم انسانی
فنایی اشکوری اضافه کرد: تأثیر علوم اسلامی بر علوم انسانی منحصر به فقه و فلسفه نیست، بلکه اندیشه اسلامی در کل در شکل دادن به علوم انسانی مؤثر است. اندیشه اسلامی شامل فقه، فلسفه، کلام، اخلاق، عرفان و تاریخ می شود و این مجموعه می تواند بر شاکله علوم به طور کلی و علوم انسانی به طور خاص اثرگذار باشد . این سخن به این معنا نیست که همه محتوای علوم انسانی از درون علوم اسلامی استخراج می شود. علوم اسلامی می تواند بر علوم انسانی تاثیر گذار باشد، اما این طور نیست که ما از درون فلسفه اسلامی بتوانیم، جامعه شناسی و روان شناسی یا هر علم دیگری را استخراج کنیم.
به گفته فنایی اشکوری عالم مسلمان هم مثل دیگر عالمان در هر علمی از روش آن علم بهره می گیرد؛ مثلا در حوزه هایی که تجربه کاربرد دارد عالم مسلمان هم از روش تجربی استفاده می کند؛ اما با این حال اندیشه اسلامی او در همه جا حضور دارد و به دانش او صبغه اسلامی می دهد.
این محقق ادامه داد: باید تأکید کرد که اثرگذاری اندیشه اسلامی بر علوم انسانی به این معنا نیست که همه علوم از درون متون و علوم اسلامی بدست می آیند و نیازی به علوم انسانی موجود که در دنیا رایج است، نیست و یا روش موجود را بطور مطلق معتبر نمی دانیم. علوم اعم از طبیعی، انسانی و اجتماعی از گرانبهاترین دستاوردهای بشری است که ما هم از ثمرات آن بهرمند هستیم و چاره ای جز این نداریم، اما این علوم نیازمند اصلاح و تکمیل هستند و ما در فرهنگ اسلامی باید براساس اندیشه اسلامی آن را غنی سازی کرده و دیدگاه های اسلامی را در آن اشراب کنیم.
وی با بیان اینکه اندیشه های اسلامی درصدد تضعیف علوم انسانی موجود نیست، بلکه به دنبال تصحیح و تکمیل آن است، گفت: علوم انسانی که محصول تجربه و عقل بشری است، با استفاده از مبانی و اندیشه اسلامی استحکام بیشتری پیدا می کند و برای جامعه اسلامی متناسب تر خواهد بود. علوم انسانی که در چارچوب اندیشه های اسلامی شکل گرفته باشد، تناسب و سازگاری بیشتری با فرهنگ، باورها و ارزش های مسلمانان خواهد داشت، در حالیکه علوم انسانی متاثر از اندیشه های مادی و سکولار در مواردی با هنجارها و اندیشه های اسلامی سازگاری ندارد.
فنایی اشکوری اضافه کرد: اندیشه اسلامی، علوم انسانی را متناسب با فرهنگ اسلامی و با آن سازگار می کند و این سخن به معنای کنار گذاشتن آن علوم و اعلام بی نیازی از علوم موجود نیست.
این محقق در پاسخ به اینکه چرا حوزه های علمیه ما در طول تاریخ به فقه نسبت به فلسفه بیشتر پرداخته اند، افزود: یک دلیلش آن است که فقه مورد نیاز همه مردم است و همه مسلمانان در زندگی هر روزه خود به مسائل فقهی نیاز دارند، از این رو طبیعی است که علمای دین به فقه بیشتر توجه کنند؛ اما مخاطب فلسفه عموم مردم نیست و جمع بسیار کمی از مردم به مسائل فلسفی توجه دارند و کسانی که در مرحله خاصی از بلوغ فکری و عقلی و نظری هستند به دنبال پاسخ برای مسائل نظری فلسفی می روند. از این رو حجم مباحث تولید شده فلسفی بسیار کمتر از مباحث فقهی است.
نیاز به گشایش افق های تازه در فقه و فلسفه
این محقق و پژوهشگر حوزه علوم اسلامی افزود: ما هم در فقه و هم در فلسفه نیازمند گشودن افق های جدیدی هستیم. ما در فقه مباحث مستحدثه زیادی داریم که پاسخ های روشنی برای آن نیست و نیاز به اجتهاد جدید در فقه احساس می شود. در فلسفه هم با پرسش های تازه بسیاری روبرو هستیم که در فلسفه سنتی وجود نداشته و پژوهشگر فلسفه امروز پاسخ صریحی برای آن ندارد. هرچند که در بخش الهیات و متافیزیک فلسفه پیشرفت زیادی داشتیم اما عرصه هایی از فلسفه امروز در جهان مطرح است که ما در آن حوزه ها در آغاز راه هستیم.
فنایی اشکوری اضافه کرد: ما نیازمند کوشش های بسیاری هستیم تا در بعضی از حوزه ها حرفی برای گفتن داشته باشیم، مانند فلسفه های مضاف همچون فلسفه علم، فلسفه زبان، فلسفه هنر، فلسفه اقتصاد، فلسفه ذهن و شعبه های دیگر فلسفه که سابقه طولانی در این مباحث نداریم و نیاز به ابتکار و خلاقیت و نوآوری دارد.
وی با بیان اینکه فقه ما در بعضی از عرصه ها توفیقات درخشانی داشته است، اما در عرصه هایی نیز چندان ورود نکرده، گفت: مثلا در حوزه عبادات مباحث عمیق و گسترده ای مطرح شده و با تحقیقات هزار ساله فقها این بخش از فقه از غنای قابل ستایشی برخوردار است، اما در عرصه معاملات بویژه در صورت امروزی آن، راه درازی را باید طی کنیم . این عرصه نیازمند تلاش علمی و اجتهادی جدی و خستگی ناپذیر است.
استاد حوزه فلسفه تطبیقی در پایان با بیان اینکه برای تولید علوم انسانی اسلامی فلسفه یا فقه به تنهایی کفایت نمی کند، گفت: فلسفه یکی از عناصر تولید علوم انسانی اسلامی است ، چنان که فقه نیز یکی از این مولفه ها است. ما به مجموع اندیشه های اسلامی شامل فلسفه، کلام، فقه، عرفان و اخلاق و اندیشه اسلامی بطور کلی برای بازسازی علوم انسانی متناسب با فرهنگ اسلامی، نیاز داریم.