خبرگزاری شبستان: “پیامبر طبیبی است که در شهر و روستا و به دنبال مریض می گردد تا معالجه اش کند. انبیا در دفترشان نمی نشینند تا مردم مراجعه کنند و پس از پرداخت حق ویزیت اجازه ملاقات یابند، بلکه در کوی و برزن در جستجوی بیمار می گردند.” این جملات گوشه ای از سخنان محمد فنائی اشکوری، استاد فلسفه تطبیقی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) است که با ما در خصوص اهمیت “انفاق علمی” در میان گذاشته است؛ گفتگوی ما را با این استاد دانشگاه می خوانید:
انفاق علمی به چه معنا است و چه اهمیتی دارد؟
هر نعمتی که از سوی خداوند به انسان می رسد، آدمی در قبال آن حداقل دو مسئولیت دارد؛ نخست شکر خداوند و دوم بهره مند کردن دیگران از آن نعمت. هنگامی که ثروتی به کسی می رسد او مسوولیت پیدا می کند که دیگران را نیز از ثروت خود برخوردار کند، به طوری که در قرآن کریم زکات و انواع انفاق از ارکان دینداری و از مقومات ایمان به شمار آمده است. علم نیز مانند نعمت های دیگر، زکات و انفاق دارد و عالم مسئولیت دارد که علمش را در اختیار دیگران قرار دهد، چنانکه فرموده اند: زکات العلم نشره؛ زکات علم نشر آن است.
همانطور که عالم از تعلیم دیگران بهره برده، دیگران نیز باید از تعلیم او بهرمند شوند. چنانکه در روایات اشاره شده است، یکی از تفاوت های انفاق علم و انفاق مال این است که مال در ظاهر با انفاق کم می شود، اما علم با انفاق نه تنها کم نمی شود بلکه زیاد هم می شود. بنابراین، مانعی که گاهی در انفاق مال هست، در انفاق علم وجود ندارد. عالم با انفاق علم نه تنها چیزی را از دست نمی دهد، بلکه به دست می آورد. با تعلیم، علم تثبیت و تحکیم می شود و افزایش می یابد، چنانکه حضرت علی (ع) فرمود: كلُّ شَيءٍ يَنقُصُ عَلَى الإنفاقِ إلاّ العِلمَ؛ هر چيزى با خرج كردن كم مى شود، مگر دانش.
به علاوه، از آن جهت که تعلیم مستلزم تفکر مجدد و مباحثه و همفکری است، موجب ازدیاد و تعمیق دانش و عقلانیت می شود، چنانکه همو فرمود: أعوَنُ الأشياءِ عَلى تَزكِيَةِ العَقلِ التَّعليمُ؛ بهترين كمك براى پرورش عقل، آموزش دادن است.
این انفاق در چه علومی لازم است و آیا اساسا محدودیتی دارد یا در تمام زمینه ها می توان آن را اجرا کرد؟
مراد از علم در اینجا هر علم نافع و مورد نیاز افراد و جامعه است و هیچ محدودیتی ندارد. منظور از نیاز نیز هر نوع نیاز حقیقی و اصیل است، اعم از نیاز مادی و معنوی. بنابراین، عالم هر علمی اعم از علوم دینی، علوم فنی، طب و مانند آن که برای انسان نافع است، مسئولیت انفاق و تعلیم و کاربرد آن علم را دارد. هر چه نیاز دیگران به علم بیشتر باشد، ضرورت و وجوب انفاق علم هم بیشتر می شود.
چه ارتباطی میان این مفهوم و تحول علوم وجود دارد؟
یکی از زمینه های تحول علم، گسترش علم است. هرچه علم آموزان بیشتر باشند و بساط تعلیم و تعلم گسترده تر باشد، تعداد عالمان بیشتر می شود و زایندگی و خلاقیت و نوآوری رونق بیشتری خواهد یافت. به همین جهت، لازم است که مراکز آموزشی و پژوهشی در سراسر کشور توزیع شده باشد و مردم نقاط مختلف کشور و اقوام گوناگون در پیشبرد کاروان علم مشارکت داشته باشند. برخورداری یک منطقه از امکانات علمی و محرومیت منطقه ای دیگر از چنین امکاناتی، چیزی جز بی عدالتی و نابرابری غیر قابل توجیه و سوء مدیریت نیست.
آیا این فرآیند می تواند تاثیری در سبک زندگی ما داشته باشد؟
بله، یقینا؛ هنگامی که عالمان دانش خود را به دیگران بیاموزند، سطح دانش مردم در همۀ زمینه ارتقاء می یابد. با چنین روحیه ای، مناسبات معلم و دانش آموز، و استاد و دانشجو تعالی پیدا می کند. از این طریق هم سبک زندگی علمی ارتقا می یابد و هم با رشد معرفت و مهارت، سبک زندگی عمومی بهبود می یابد.
انفاق علمی در وضعیت کنونی کشور ما چه جایگاهی دارد؟
انفاق، بخشش بدون توقعِ عوض است. کسی که مالی را انفاق می کند، از شخصی که مال را دریافت می کند هیچ توقعی جز استفاده درست از آن مال را ندارد. به طور سنتی رابطه عالمان و متعلمان در جامعه ما چنین بوده است. معمولا عالمان نه تنها از متعلمان یا نهاد و سازمان دیگر چیزی به عنوان مزد دریافت نمی کردند، بلکه به دانش آموزان کمک مالی نیز می کردند. متأسفانه در دنیای جدید این سنت رو به فراموشی است. انفاق علمی غیر از علم فروشی است. بسیاری از افراد، تعلیم و تحقیق را به نوعی کاسبی برای مال اندوزی تبدیل کرده و مغازه علم فروشی بازکرده اند. برای تدریس و تحقیق و سخنرانی نرخ تعیین می کنند و هر جا بیشتر پول دهند اولویت با آنجاست. انفاق علمی، آموزش داوطلبانه و عاشقانه و از باب انجام وظیفه است بدون هیچ توقعی. در این نگاه پیش از اینکه متعلم به دنبال معلم بگردد، معلم در پی دانش آموز می گردد. این گونه علم آموزی کار انبیاست. امیرالمؤمنین (ع) درباره پیامبر می فرماید: «طبیب دوار بطبه».
پیامبر طبیبی است که در شهر و روستا و به دنبال مریض می گردد تا معالجه اش کند. انبیا در دفترشان نمی نشینند تا مردم مراجعه کنند و پس از پرداخت حق ویزیت اجازه ملاقات یابند، بلکه در کوی و برزن در جستجوی بیمار می گردند. شکی نیست که زندگی معلم و استاد و محقق باید تأمین شود؛ تمام سخن در این است که عالم نباید علم فروشی کند و تعلیم را منوط و مشروط به مزد کند و همیشه در ازای تعلیمش توقع عوض داشته باشد. به تعلیم باید همچون عبادت و به عنوان کاری مقدس نگریست که با آن بنده به خداوند تقرب می یابد و البته که تعلیم خالصانه و با قصد قربت از برترین عبادات است.