محمد فنائی اشکوری
فتوت، به مثابۀ یک نظام اخلاقی-اجتماعی، ریشه در لایه های عمیق تاریخ تمدن بشری دارد. خاستگاه های این جریان فکری را می توان هم در سنن ایران باستان و ادیان شرقی کهن، و هم در آموزه های ادیان ابراهیمی و سیرۀ انبیای الهی ردیابی کرد. در بستر تاریخ ایران، مفاهیمی چون «جوانمردی»، «عیاری»، «رادمردی» و «پهلوانی» به عنوان نمودهای عینی آیین فتوت، جایگاهی محوری در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ایفا می کردند.
تکامل این سنت با ظهور اسلام و تلفیق آن با مفاهیم توحیدی به نقطۀ عطفی تاریخی رسید. پیامبر اسلام(ص) به عنوان «سید الفتیان» و امام علی(ع) در مقام «شاه مردان» و «قطب دایرۀ فتوت»، الگوهای بی بدیلی برای تبیین اصول جوانمردی در منظومۀ اسلامی ارائه نمودند. این همگرایی، موجب نهادینه شدن فتوت در گفتمان شیعی و تقویت پایه های اجتماعی آن گردید.
از سدۀ دوم هجری، پیوند وثیق فتوت با تصوف، به تقویت بعد معنوی فتوت و تحول تصوف به نهادی اجتماعی انجامید.
بر اساس متون فتوتنامه ها، شاخصۀ اصلی جوانمرد آرمانی، تلفیق فضیلت های فردی (همچون ایمان، شجاعت، سخاوت، و فداکاری) با مسئولیت پذیری اجتماعی است. جوانمردی در این چارچوب، صرفاً محدود به کمالات باطنی نیست، بلکه متضمن مبارزه با ساختارهای ظالمانه، حمایت از محرومان، و پایمردی در احقاق حق و استقرار عدالت است. عارفان اهل فتوت، منش جوانمردی و خدمت به خلق را مسیری تکاملی برای وصول به کمال وجودی و تقرب الی الله می دانستند که همراه با مراقبه و عبادت و التزام به شریعت محقق می شد.
مطالعات تاریخی گواه آن است که گروه های جوانمرد در ادوار مختلف، سهمی مؤثر در شکل دهی به گفتمان انسان دوستانه در جوامع اسلامی ایفا نمودند. مقابله با ستم حکام اموی و عباسی، مقاومت در برابر هجوم مغولان، و نهادسازی های خیریۀ اجتماعی، نمونه های بارزی از تجلیات عینی این جریان است.
با این حال، از سدۀ دهم هجری، فتوت به عنوان نهادی اثرگذار در حوزۀ سیاست و اجتماع به تدریج رو به افول نهاد.
انقلاب اسلامی ایران را می توان نقطه عطفی در احیای گفتمان فتوت در سپهر معاصر دانست. این حرکت، با بازتعریف ارزشهای جوانمردی به منظور نیل به عدالت اجتماعی و احیای معنویت در دو سطح محوری عمل نمود:
نخست، مبارزه با استبداد داخلی، و دوم، تقابل با هژمونی جهانی و نظام سلطه. این بازآفرینی، به ظهور جبهۀ مقاومت اسلامی به عنوان نهاد فراگیر منطقه ای انجامید که از لبنان و فلسطین تا عراق و یمن، گروههایی همچون حزب الله و حماس را در چارچوبی سازمان یافته گرد آورد.
از منظر جامعه شناسی تاریخی، جبهۀ مقاومت معاصر را می توان ادامۀ منطقی سنت فتوت در عصر جدید تلقی نمود. همگرایی خودسازی اخلاقی با مسئولیت پذیری اجتماعی، تأکید بر عدالتخواهی فرامرزی، و ایستادگی در برابر استکبار جهانی و صهیونیسم متجاوز و اشغالگر، بازتابی از همان آرمان های سنتی جوانمردی است.
افزون بر این، مؤلفه هایی همچون گذشت از جان و مال در راه آرمانهای والای الهی و انسانی، پیوند ناگسستنی میان معنویت و مبارزه، و تأکید بر خدمات عام المنفعه، نشانگر تداوم الگوی «جوانمردِ عارف مصلح و مبارز» در گفتمان مقاومت معاصر است که نماد آن را شخصیت هایی مانند سید مقاومت شهید سید حسن نصر الله و شهید یحیی سنوار تشکیل می دهند.
این پیوستار تاریخی-فرهنگی نه تنها بر ظرفیت فتوت به عنوان الگویی زنده در مواجهه با چالشهای تجدد دلالت دارد، بلکه گواهی است بر نقش احیاگرانۀ انقلاب اسلامی در تبدیل سنت های بومی به سرمایه ای اجتماعی برای بازسازی هویت جمعی در جهان اسلام.
بی تردید، تحقق پذیری پایدار این گفتمان، مرهون سه مؤلفۀ بنیادین است:
نخست، درک اقتضائات زمانی به مثابۀ پیش شرط تطبیق پذیری؛
دوم، التزام به خردورزی راهبردی به عنوان محور تنظیم کنش های اجتماعی؛
و سوم، پرهیز از تک بُعدی گرایی و اجتناب از غلتیدن به ورطۀ افراط یا تفریط در نظر و عمل.
برای مطالعه بیشتر در این موضوع به کتاب حکمت و حکایت جوانمردی مراجعه کنید.