بنام خدای کعبه
هر عبادتی دارای ظاهر و باطن است. باطن عبادت به منزله روح و ظاهر عبادت به منزله کالبد است. عبادت ها ابعاد مختلف دارند. بعضی از عبادات کثیر الابعاد هستند. مانند روزه که ابعاد جسمی و روحی و فردی و اجتماعی و ظاهری و باطنی دارد، یا نماز جمعه که علاوه بر ابعاد معنوی سایر عبادت، دارای بعد اجتماعی برجسته ای است. حج از عبادات کثیر الابعاد است و شاید هیچ عبادتی همچون حج کثیرالابعاد نباشد. حج بعد عبادی، معرفتی، سلوکی، اقتصادی، سیاسی و بین المللی دارد. اما روح و باطن حج توجه ویژه به خداوند و تمرین بندگی است. در حج توجه بیشتر از سایر عبادات است. حج عبادتی نیست که هر روزه تکرار شود و به عادت تبدیل گردد. از آنجا که اعمال حج متفاوت با عادات عادی زندگی است و شخص با سرزمین جدید، مردمان جدید، سبک زندگی متفاوت، پوشش ویژه، و اعمال خاص سرو کار دارد چندان زمینه ای برای غفلت نمی ماند. در و دیوار او را متوجه خدا و عالم قدس می کند. با توجه به آگاهی تاریخی و دینی یک مسلمان، هر نقطه از آن مکان مقدس یادآور والهام بخش حقایق قدسی و معنوی و خاطراتی از انبیا و اولیای الهی است. دوری از زندگی و امور دنیا و قطع موقت تعلقات، عامل دیگری است که موانع توجه به خدا را از سر راه بر می دارد و زمینه را برای توجه به جانب الهی و تمرکز در یاد خدا مهیا می سازد. حج یک اردوی تمام عیار عبادی و عبادت تمام وقت است. گفتار و رفتار و حرکات و سکنات و خطورات باطنی تحت ضبط و نظارت است. لباس احرام لباس بندگی است که با پوشیدن آن شخص خود را در محضر خدا می بیند. یکسانی لباس احرام تمایزات ظاهری و دنیوی را از دیده محو می کند و شخص شأنی جز بندگی در خود نمی بیند. با قربانی کردن گویی نفس سرکش خود را قربانی می کند و حیاتی نو را می آغازد. با طواف به دور کعبه از غیر خدا روگردان می شود و تنها به مقصود و معبود ازلی رو می آورد و به دور خانه او می گردد. اگر حجِ ظاهر قصد کوی دوست است، حجِ باطن میل روی اوست. با بیتوته در مشعر شب زنده داری را تجربه می کند و با رمی جمرات به نبرد با شیطان درون و بیرون می رود. اما همه اینها هنگامی است که حج با معرفت و توجه باشد. در حج این زمینه فراهم است، اما چنین نیست که این احوال معنوی بطور خودبخودی برای همگان روی دهد. بساحاجیانی که از ظاهر اعمال فراتر نمی روند و از این مدرسه معنوی طرفی نمی بندند و حال پس از حجشان با حال پیش از حجشان تفاوت محسوسی نمی کند. ما اکثر الضجیج و اقل الحجیج! در خطاب به این ظاهریون است که مولوی می گوید:
ای قوم به حج رفته کجائید کجائید معشوق همینجاست بیائید بیائید
صد بار از آن راه بدانخانه برفتید یکبار از این راه بدینخانه بیائید
یا آنجا که می گوید:
حج زیارت کردن خانه بود حج رب البیت مردانه بود
کعبه را گر هر دمی عزًی فزود آن زاخلاصات ابراهیم بود
چنانکه گفتیم، حج علاوه بر ابعاد عبادی و معنوی دارای ابعاد سیاسی و اجتماعی شگرفی است و از ظرفیت هایی عظیمی برخوردار است که اگر امت اسلامی از آن ظرفیت ها استفاده می کرد سرنوشتش آن نبود که امروز شاهد هستیم.
گرچه عرفا دربارۀ ابعاد معنوی حج سخن ها گفته و در ها سفته اند و براستی حق مطلب را ادا کرده اند، اما متأسفانه از ابعاد اجتماعی و اصلاحی آن غافل بوده و به نقش سازندۀ آن در اصلاح امور مسلمین بی توجه بوده و از این نظر مسئول و قابل مؤاخذه اند.
حجی که در تاریخ ما غلبه داشته با حج ابراهیمی بسیار فاصله داشته و دارد. ابراهیم هم طبر بر دوش بتها را در هم شکست و هم با بت زنده، نمرود، جنگید. تنها عارفی که علاوه بر توجه تام به بعد فقهی و عرفانی حج به ابعاد سیاسی و اجتماعی آن توجه کامل داشته و در این زمینه داد سخن داده و فریاد برآورده و هشدار داده و روشنگری کرده و در جهت اصلاح آن مجاهده کرده، امام خمینی سلام الله علیه است. هنوز فریاد ابراهیم وار او به گوش می رسد و پیام های بیدارگرش که لرزه بر کاخ های پوشالی مستبدان و مستکبران می افکند طنین انداز است و دریغ که جهل وغفلت متراکم قرون و اعصار مانع رسیدن این ندای رهایی بخش به گوش همگان است.