مهدویت
آموزۀ مهدویت و پیام آن چیست؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم. اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْدِىِ الَّذى وَعَدَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ الْأُمَمَ، اَنْ يَجْمَعَ بِهِ الْكَلِمَ، وَيَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ، وَيَمْلَأَ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً، وَيُمَكِّنَ لَهُ وَيُنْجِزَ بِهِ وَعْدَ الْمُؤْمِنينَ. اصل ایدۀ ظهور منجی، باوری جهانی است که اکثر ادیان به شکلی آن را دارند؛ اما مفهوم مهدویت در تشیع از عمق و غنای بيبدیلی برخوردار است. کافی است به واژگان کلیدی این آموزه توجه کنیم، مفاهیمی مثل امام عصر، منجی، صاحب الزمان، حجت الاهی، غیبت، انتظار، آخرالزمان، ظهور، عدالت و جامعۀ موعود. امام عصر انسان کامل، حجت خدا، خلیفۀ الاهی، واسطۀ بین ارض و سما، و صاحب ولایت تکوینی و تشریعی، سرّ انبیا و اولیا و خاتم اولیا و اوصیا است. مهدویت در تشیع یک باور اسطورهاي و آمیخته با افسانهها همراه با تصویری غبار آلود و مبهم نیست؛ بلکه اندیشهاي است که حتی جزئیات بسیاری از آن مستند به منابع استوار و قابل اعتماد است. دربارۀ شخص منجی و شخصیتش، زمان تولد و خانواده و زمان غیبت و همچنین اطلاعات بسیاری از عصر ظهور در دست است که در ادیان دیگر چنین چیزی دیده نميشود. حتی تفکر مهدویت در میان اهل تسنن نیز از چنین شفافیتی برخوردار نیست. البته در عین حال اسرار مکتوم بسیاری در این باور هست که برخی از آنها را اولیای خدا ميتوانند کشف کنند و رازهای نهانی هم هست که جز حضرت احدیت کسی از آنها آگاه نیست. یکی از این اسرار زمان ظهور است که کسی از آن خبر ندارد و حتی نميتوان از نزدیکی یا دوری آن سخن گفت. این امور مربوط به خداست، نه ما. ما باید آنچه به ما مربوط ميشود را بدانیم و عمل کنیم. رؤیت آن حضرت نیز علی الأصول ممکن است، اما جز اوحدی از خلص اولیای الاهی کسی از نعمت رویت برخوردار نیست و بسیاری از مدعیان، کذاب و یا گرفتار توهمند. ما باید هر صبح و شام آرزو و دعا کنیم که: «اللهم ارني الطلعة الرشيدة و الغرة الحميدة و اكحل ناظري بنظرة مني اليه و عجل فرجه و سهل مخرجه و اوسع منهجه و اسلك بي محجته و انفذ أمره.»
اهمیت توجه به مهدویت در شرایط کنونی ایران و جهان چیست؟
اعتقاد به منجی و ولی کامل باوری مقطعی و مربوط به شرایط و وضعیت خاص گذشته یا حال یا آینده نیست، بلکه از باورهای اساسی در دین ماست. نقش حجت خدا در هستی و تاریخ بسیار عمیقتر و فراتر از استلزامات شرایط خاص کشور و جهان در یک مقطع و دوره است. در تمام دورۀ غیبت و بلکه حتی پیش از آن، توجه به این مسئله اهمیت داشته و تا عضر ظهور این اهمیت باقی است و روز به روز بیشتر ميشود. ظهور امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف تحقق وعدۀ الاهی پیروزی حق بر باطل و وراثت صالحان است. در عصر ظهور استعدادهای نهفتۀ آدمی شکوفامی شود و زمینه برای بروز و ظهور حد اکثر کمال انسانی در همۀ ابعاد فردی و اجتماعی و معنوی و مادی آماده ميشود و موانع آن به حداقل ميرسد. آنچه همیشه اهمیت داشته و امروزه اهمیت بیشتری دارد، کوشش برای فراهم کردن زمینۀ تحقق و گسترش فرهنگ مهدوی است، که از آن به انتظار تعبیر ميشود؛ البته انتظار فعال، نه منفعل. احادیث بسیاری به این مضمون وارد شده است که «وَ اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ.»[1] انتظاری که برترین اعمال است، نشستن و دست روی دست گذاشتن و فقط ذکر و دعا خواندن نیست؛ بلکه امید به فردایی بهتر داشتن و کوشش برای ساختن آیندهاي بهتر است. وقتی هم ميگوییم فردایی بهتر، منظور بهتر برای بشریت است، نه فقط بهتر برای شخص یا قبیله یا کشور خودم. باید ببینیم امام برای تحقق چه اهدافی ظهور ميکند تا ما برای آن زمینه سازی و در آن راه مجاهده کنیم. امام عصر امام رحمت و رأفت است نه امام خشونت؛ امام صلح و آرامش است، نه جنگ و ویرانی. البته بيشک امام با موانع تحقق عدالت و صلح و آبادانی مقابله ميکند و با ستمگران و دشمنان بشریت مماشات نميکند. ميآید که به ستمگریها، وحشی گریها و درندگیها پایان دهد، اما اینها رفع مانع است و هدف استقرار صلح و عدالت و آرامش و امنیت و گسترش معنویت است. در همین دعای عهد اگر تأمل کنیم نکات مهمی از عصر ظهور و جامعة موعود اسلامی که خدای سبحان وعدۀ تحقق آن را داده است و نقشی که حضرت بقیة الله الاعظم در این زمینه دارد بدست ميآید. امام برای آبادنی شهرها ميآید: «و اعمر اللهم به بلادك.» امام برای احیا ميآید نه اماته: «و احي به عبادك.» امام برای استقرار حق و عدالت و حمایت از مظلومان و بيکسان و پایان دادن به ستم و فساد و اجرای قوانین الاهی که خیر همگان در آن است ميآید: «و اجعله اللهم مفزعاً لمظلوم عبادك و ناصراً لمن لا يجد له ناصراً غيرك و مجدّداً لما عطّل من احكام كتابك و مشيّداً لما ورد من اعلام دينك و سنن نبيك صلي الله عليه و اله.»[2] خدايا او را پناهگاهى براى ستمديدگان از بندگانت، و ياور براى كسى كه ياورى جز تو ندارد، و تجديدكنندة آنچه که از احكام كتابت تعطيل شده، و محكم كنندة آنچه از نشانههاى دينت و روشهاى پيامبرت9 رسيده است قرار ده.
به نظر شما فلسفۀ غیبت امام عصر و به دنبال آن حکمت انتظار چیست؟
در عصر ظهور، جامعۀ آرمانی انبیا و اولیا و صالحان تحقق ميیابد. ستم و بیداد محو ميشود و عدالت در عالیترین صورتش محقق ميشود. آیا بشریت همیشه آمادۀ پذیرش چنین جامعهاي است؟ قطعاً خیر. سخن گفتن از عدالت و تقوا آسان است، اما تن دادن به عدالت و تخلق به تقوا آسان نیست. تحقق چنین جامعهاي به درجۀ بالایی از رشد معرفتی، معنوی و اخلاقی وابسته است. تاریخ بشر به ویژه تجربۀ انبیا و اولیا نشان داده است که بسیاری از انسانها به آسانی در برابر حق تسلیم نميشوند و حق و باطل، توحید و شرک، عدل و ظلم و نور و ظلمت در طول تاریخ رویاروی هم ایستادهاند. یکی از حکمتهای غیبت این است که بشر فرصت پیدا کند همۀ راهها را تجربه کند. مکتبها و ادیان و نظامهای حکومتی و سبکهای گوناگون زندگی امتحانشان را بدهند و بشر با آزمودن همۀ آنها به این نتیجه برسد که جز با تسلیم شدن در برابر ارادۀ الاهی و پذیرش حق راهی برای سعادت نیست. وقتی بشر همۀ مسلکها و راهها را آزمود و شکست آنها را دید، آمادۀ پذیرش دعوت امام مهدی ميشود. با باز شدن چشمها است که نور حق بر تاریکی باطل غلبه خواهد کرد. با ارتقای معرفت بشر است که خورشید حقیقت طلوع خواهد کرد و دین حق آشکار خواهد شد. «لیظهره علی الدین کله.» هنگامی که بشر به این درجه از معرفت رسد منتظر طلوع آن خورشید خواهد بود و خود را آمادۀ پذیرش آن خواهد نمود. انتظارْ آماده شدن برای زیستن و ایفای نقش در چنین جامعهاي است.
چگونه ميتوان فرهنگ مهدویت را در جهان گسترش داد؟
فرهنگ مهدویت تنها با جشن و چراغانی و طاق نصرت و شربت و شیرینی گسترش پیدا نميکند. فرهنگ مهدویت با ارائه یک جامعۀ با معنویت، با اخلاق، با فرهنگ و عدالت محور و در عین حال پیشرفته است که گسترش و مقبولیت پیدا ميکند، که ما متأسفانه فاقد آن هستیم. در کنار تخلق به اخلاق مهدوی و ساختن جامعۀ مهدوی، جشن و شادمانی و مراسم هم بر شیرینی آن ميافزاید. اما به صرف جشن گرفتن و شربت در خیابان نوشیدن و لیوانش را از ماشین به سطح خیابان پرتاب کردن و دل خوش کردن به اینکه امسال مراسم را خیلی باشکوه برگزار کردیم، فکر نميکنم کمکی به گسترش فرهنگ مهدویت کرده باشیم. شعار بدون عمل و توجه افراطی به ظواهر و فراموش کردن اصل قضیه و باطن و روح مسئله اگر به زیان این اعتقاد نباشد، قطعاً به سودش نیست. عین این ماجرا در قضیة عزاداری سالار شهیدان سلام الله علیه هم مطرح است. عزاداری وقتی ارزش دارد که به شخصیت و زندگی ما اندکی رنگ حسینی بدهد. ائمه فرمودند: «کونو لنا زیناً و لا تکونو علینا شیناً.» خوب است در این باره بیندیشیم که با این فرهنگ رفتاری که ما داریم آیا زین هستیم یا شین؟ کسی که در پشت شیشۀ ماشینش شعاری نوشته که در آن اظهار عشق به امام عصر و امام حسین7 کرده، اما با همان ماشین از چراغ قرمز عبور ميکند و هیچ اعتنا و احترامی به حقوق دیگران ندارد، آیا چنین کسی فرهنگ حسینی و مهدوی را گسترش ميدهد یا وهن به آن ميکند؟ مردم به ویژه غیر مسلمانان با دیدن این مناظر دوگانه چه تصوری از دین و دینداری پیدا ميکنند؟ آیا وقت آن نرسیده است که دینداری و ولایتمداری را در شعائر و ظواهر خلاصه نکنیم و همانقدر که بر شعائر تاکید ميکنیم، دست کم همان قدر نیز بر حقیقت و روح و پیام دین هم تأکید داشته باشیم؟ کسانی که دین را در شعائر خلاصه ميکنند ممکن است با دیدن این کلمات برآشفته شوند و گویندهاش را متهم به ضدیت با شعائر دینی کنند. اما خیر، بنده شدیداً طرفدار شعائرم. هم به برگزاری باشکوه عزاداری حضرت سید الشهدا7 اعتقاد دارم و عملاً هم ملتزم هستم و هم در بزرگداشت موالید معصومین که فرمودند: «شیعتنا خلقو من فاضل طینتنا، یفرحون فی فرحنا و یحزنون فی حزننا.» اما سخن این است که به این حزن و فرح نباید اکتفا کرد. در عمل به ویژه در بعد اجتماعی نیز باید پیرو آنان بود. بلکه اصل آن عمل است. ما ضمن اینکه باید این مناسبتهای فرخنده را هرچه باشکوهتر برگزار کنیم، اما مهمترین وظیفۀ ما برگزاری با شکوه مراسم نیست. کارهایی بس مهمتر از برگزاری مراسم باشکوه هست که ما متأسفانه از آن غافلیم. انتظار ظاهر و باطنی دارد. ظاهریترین لایه آن جشن گرفتن است، اما روح و حقیقت آن چیز دیگری است. باید پرسید جامعۀ مهدوی چه جامعهاي است؟ کدام جامعه مهدوی است؟ آن که جشن با شکوه برگزار ميکند و فرهنگش همان است که شاهد هستیم، یا آن که فرهنگ مهدوی دارد حتی اگر چنین جشنی را برگزار نکند؟ قرآن و روایات روی کدام بیشتر تاکید دارند؟ جشن و چراغانی و سرود و شربت، یا ایمان و تقوا و طهارت و احسان و عدالت و انصاف و اخلاق؟ البته که اینها قابل جمعند و باید جمع شوند. اگر بشریت منتظر ظهور منجی است، منجی نیز منتظر ظهور یارانی است که گام در راه او بگذارند. بزرگترین منتظر حقیقی در عصر ما امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بود. بسیار بودهاند و هستند کسانی که فکر و ذکرشان امام زمان بوده و زیارت و ندبه ميخواندهاند و در آرزوی دیدار آن حضرت نالهها سر دادهاند، اما این امام خمینی و رهروان راه او بودند که به این اعمال بسنده نکردند و گام در راهی گذاشتند که امام عصر منتظر است که یارانش در آن راه گام بردارند.
برای گرامی داشتن سالروز تولد امام زمان چه کارهایی باید کرد؟
به نظر ميرسد در این زمینه سه کار ضروری است. اولین کار شناخت امام و داشتن تحلیل درستی از نقش امام و مسئلۀ غیبت، انتظار و ظهور و شاخصههای جامعۀ مهدوی و معرفی آن به جهانیان است. این یک کار علمی، تحقیقی و تبیلغی است. در حدیث آمده است که: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة.»[3]
این شناختن فقط دانستن اسم امام و تاریخ تولد و نام پدر و مادر نیست. آنچه لازم است بقول حافظ ولی شناسی است.
رندان تشنه لب را آبی نميدهد کس | گویا ولی شناسان رفتند از این ولایت |
دوم، کوشش برای الگو گرفتن از معصومین و زمینه سازی عملی برای ظهور حجت خدا است. باید بکوشیم فرد و جامعة ما هرچه بیشتر به فرد و جامعة مطلوب مهدوی از نظر معنوی و اخلاقی و به طور کلی سبک زندگی نزدیک شود.
کار سوم تعظیم شعائر و برگزاری مراسم است. همۀ اینها لازم است و منتظر واقعی به هرسه مسئله اهتمام خواهد داشت.
رواق منظر چشم من آشیانۀ توست | قدم نما و فرود آ که خانه خانۀ توست |
«اللَّهُمَّ َعجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِيَةَ وَ النَّصْر واجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُحَامِينَ عَنْهُ وَ السَّابِقِينَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْه.»[4]
[1]. مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص 125.
[2]. فرازهایی از دعای عهد.
[3]. مجلسی، در بحار الانوار، ج 76 ص 23-95 اسناد این حدیث را آورده است.
[4]. فرازی از دعای عهد.