فرهنگ درست ترافیک چیست و به چه خصوصیاتی نیازدارد؟
فرهنگ درست ترافیک، فرهنگی است که ما را با استفاده از وسایل نقلیه در سریعترین زمان و به راحتترین شیوه و کمهزینهترین طریق به مقصد برساند، بدون اینکه هزینۀ ناخواستهاي را به فرد یا جامعه تحمیل کند. این فرهنگ علاوه بر اینکه مبتنی بر یک سلسله زیرساختهای اقتصادی و فنآورانه مثلاً کیفیت خوب جادهها و اتومبیلها است، بیش از هرچیزی مبتنی بر اخلاق و تربیت و قانون مداری است که حرف اصلی را در این زمینه میزند. آنچه نقش اول را در این زمینه دارد اخلاق انسانی و احترام به حقوق دیگران و التزام و تعهد به قانون است که باید در وجود افراد از کودکی از طریق آموزش صحیح نهادینه شود.
فقدان فرهنگ درست رانندگی چه آسیبهایی به بار ميآورد؟
به گزارش دانشگاه شیکاگو ایران مقام سوم تلفات ترافیکی را دارد. طبق برخی گزارشها مرگ روزانه 50 نفر بر اثر تصادف، ايران را در ميان ۱۹۰ كشور جهان در رتبۀ ۱۸۹ از نظر ايمني در تصادفات رانندگي قرار داده است به گونهاي كه آمار تلفات ترافيكي هر هفته برابر با سقوط يك ايرباس با ۳۵۰ مسافر در كشور برآورد ميشود. اين معضل علاوه بر خسارتهای غیر قابل جبران انسانی، هزاران ميليارد تومان خسارت به صورت مستقيم و غيرمستقيم به اقتصاد كشور ميزند. در حال حاضر در دنيا بيش از يك ميليارد و 500 ميليون وسيلۀ نقليه وجود دارد و سالانه يك ميليون و 270 هزار نفر در جادههاي سراسر جهان كشته ميشوند كه در اين ميان ايران با حدود 18 هزار كشته در رتبه بالاي تعداد كشتهها قرار دارد، اين در حالي است كه سهم ايران در تعداد وسيلۀ نقليه در دنيا 6/1 است.
آسیبهای خسارتبار ترافیک نامناسب، فراوان و ویرانگر است. یکی از مهمترین آسیبهای آن آسیب اخلاقی است. فرهنگ غلط رانندگی موجب ترویج بيفرهنگی و بياخلاقی و عادی شدن تجاوز به حقوق دیگران میشود. کسی که در این حوزه، اخلاق و قانون را رعایت نمیکند و به وظایف خود و حقوق دیگران توجه نمیکند، معلوم است که در عرصههای دیگر هم به این اصول بياعتنا خواهد بود. بنابراین فرهنگ نادرست رانندگی خود مروج و مشوق بد اخلاقی و بيفرهنگی است و به کسانی که تازه به این عرصه وارد میشوند آموزش میدهد که چگونه رانندگی کنند و در حین رانندگی با دیگران چطور برخورد کنند. این خسارت اخلاقی و فرهنگی ترافیک از سایر خسارتهای آن کمتر نیست.
خسارت جانی از جمله فوت افراد و یا معلول شدن و یا مجروح شدن آنان از دیگر آسیبهای دردناک ترافیک در تصادفات است. چه بسیار جانهای ارزشمندی که با سهل انگاری و بيتوجهی در این راه قربانی ميشوند. این خسارتی است که هیچ چیزی قابلیت جبران آن را ندارد. این خسارت از تلفات زلزله و جنگ هم بیشتر است؛ زیرا زلزله و جنگ هر روز رخ نميدهند، ولی تلفات رانندگی هر روزه در جادهها و خیابانهای ما اتفاق میافتد.
یکی دیگر از خسارتهای فرهنگ غلط رانندگی، خسارت مالی و اقتصادی است که از این تصادفات ناشی ميشود و مشکلاتی را برای کشور و خانوادههای متوفی و معلول و مصدوم بوجود ميآورد.
از موارد دیگر آسیبهای این فرهنگ غلط این است که سلامت روانی افراد در ترافیک به مخاطره میافتد و آرامش را از راننده و سرنشین و عابرین میگیرد. آلودگی صوتی و آلودگی هوا بر اثر استفاده از بوق زیاد و کلاچ و ترمزگرفتن زیاد و مصرف زیاد بنزین از دیگر پیامدهای منفی اقتصادی و بهداشتی فرهنگ نادرست استفاده از اتومبیل است.
علاوه بر همۀ اینها، ترافیک نامناسب در چشم توریستها و یا هیئتهای سیاسی، ورزشی و یا علمیای که به ایران سفر میکنند منظرهاي منفی از مردم ایران نشان میدهد؛ زیرا ترافیک در مقابل دید همگان است و نمیتوان آن را پنهان کرد. آیا این همه خسارتهای اقتصادی و فرهنگی بسیار ترافیک نباید مدیران جامعه را به فکر تدبیری کارآمد برای حل این معضل بیندازد؟
علت فرهنگی تصادفات مرگبار در ایران که کمتر در سطح جهان اتفاق میافتد چیست؟
نبود الزام جدی بیرونی و ضمانت اجرای درونی قوانین از سوی رانندگان باعث میشود که حقوق دیگران را نادیده بگیریم. علاوه بر اینکه تبلیغات و آموزش در این زمینه کم است. اگر آن مقدار که در رسانههای ما برای تنقلات و محصولات بيارزش و یا حتی مضر تبلیغ میشود برای نهادینه کردن فرهنگ عبور و مرور و ترافیک برای کودکان هزینه میشد، قطعا وضعیت بهتری داشتیم. این قضیه به ضعف اخلاقی هم بر میگردد، ولی مهمتر از ضعف اخلاقی عدم الزام قوانین راهنمایی و رانندگی است. در کشورهای موفق در این زمینه همه الزام به رعایت قانون دارند، ولی در کشور ما معمولا تا موقعی که حادثهای رخ ندهد قانون گریزیها بررسی نمیشود و متخلف جریمه نمیشود. البته چندی است که در جادهها مأموران در کنترل سرعت و نظارت بر رانندگان تاحدی جدی هستند، اما در شهرها سختگیریی در این زمینه دیده نمی شود. هیچ قانون و علامتی رعایت نميشود و کسی هم مورد مؤاخذه واقع نميشود. محال است که کسی در شهر هیچ قانونی را رعایت نکند، اما وارد جاده که ميشود به طور معجزه آسا ناگهان قانونمدار شود. راه حل بنده برای تصحیح فرهنگ رانندگی این است که در شهر هر نوع تخلفی مانند سرعت غیر مجاز، عدم استفاده از چراغ راهنما، عدم رعایت حق تقدم، استفاده از تلفن همراه ممنوع باشد و همۀ متخلفین بدون استثنا حتی آنهایی که در مراکز مربوطه آشنا و پارتی دارند جریمه شوند. و البته متأسفانه در حال حاضر در عمل چنین ممنوعیتی وجود ندارد و تقریبا هر نوع تخلفی آزاد است. این چیزی است که هر روز شاهد آن هستیم. بنده تعهد ميکنم که اگر همین یک فقره اجرا شود در مدت کوتاهی میزان جرائم و حوادث به حد اقل ممکن ميرسد. بنابراین مشکل ترافیک به مشکل زیرساختها، نداشتن اتومبیلها و راهها و پارکینگهای با کیفیت و بالاتر از همه به عدم نظارت بر الزام قوانین بر میگردد. الزام و جدیت در اجرای قانونْ فرهنگ و رفتار را هم تصحیح ميکند. متأسفانه به رغم وقوع مکرر فجایع مرگبار هنوز شاهد عزم جدی در حل مسئلۀ ترافیک و تصحیح فرهنگ رانندگی نیستیم.
یکی از آثار سوء مشکلات فرهنگی و اخلاقی مسری بودن آن¬ها است. بی فرهنگی مولِّد بی فرهنگی و بد اخلاقی زایندۀ بداخلاقی است. پسری که ببیند پدرش قوانین رانندگی را رعایت نمیکند یا ته سیگارش را از اتومبیل به خیابان می اندازد، این حرکات زشت را میآموزد و دختری که میبیند مادرش زباله را از پنجرۀ ماشین به بیرون پرتاب میکند این رفتار غلط را از او یاد میگیرد؛ کسی که به دیگری بیاحترامی یا توهین میکند او را هم وادار به عمل متقابل میکند؛ به این جهت است که ناهنجاریهای فرهنگی و اخلاقی مثل وبا و طاعون به سرعت گسترش پیدا میکنند.
برگرفته از کتاب شرح این هجران، ص 506-509