شهید مطهری در مقدمه کتاب داستان راستان درباره این عنوان چنین می نویسند:
نام این کتاب را به اعتبار اینکه غالب قهرمانان این داستانها کسانی هستند که راست رو و بر صراط مستقیم می باشند و در زبان قرآن کریم «صدّیقین» نامیده شده اند «داستان راستان» گذاشته ایم. البته از آن جهت هم که معمولا طالبان و خوانندگان این گونه داستانها افرادی هستند که می خواهند راست گام بردارند و این کتاب برای آنها و به خاطر آنهاست، ما این داستانها را می توانیم «داستان راستان» بدانیم.
گذشته از همه ی اینها، چون این داستانها ساخته ی وهم و خیال نیست، بلکه قضایایی است که در دنیا واقع شده و در متون کتبی که عنایت بوده قضایای حقیقی در آن کتب با کمال صداقت و راستی و امانت ضبط شود ضبط شده و این داستانها «داستانهای راست» است، از این رو مناسب بود که ماده ی «راستی» را در جزء نام این کتاب قرار دهیم.
شاید جالب باشد بدانیم عین این عنوان بطور مکرر در ابیات شاهنامه فردوسی آمده است. از باب نمونه:
ز من “داستان” خواهی از باستان
ز گفتار و کردار آن “راستان”
همچنین:
یکی نامه دیدم پر از داستان
سخنهای آن برمنش راستان
و ایضا:
چنین داد پاسخ که این داستان
شنیدم بسی از لب راستان
و نیز:
کنون داستان گوی در داستان
از آن یک دل و یک زبان راستان
همینطور:
کهن گشته این نامه باستان
ز گفتار و کردار آن راستان
قطعا همانطور که شهید مطهری نوشته اند ایشان این عنوان را با تأمل در ماهیت کتاب ابداع کرده و وجه آن را نیز بیان کرده اند و آگاهانه از جایی اقتباس نکرده اند، اما ممکن است به صورت ناخودآگاه از بایگانی حافظه که مستقیم یا غیر مستقیم ریشه در ابیات مزبور داشته برآمده باشد. البته این فقط یک حدس است، چرا که ممکن است کاملا این عنوان بدون هیچ سابقه ذهنی به ذهن ایشان رسیده باشد و بطور اتفاقی هماهنگ با شاهنامه است که گاه از آن تعبیر به توارد می کنند.