جوان جوانمرد
ابراهیم هادی در 1336 در تهران به دنیا آمد. رفتار و شخصیتش از نوجوانی با دیگران متفاوت بود. گویی ایمان و اخلاق و پاکی و فداکاری با وجودش سرشته شده بود. ابراهیم جوانی ورزشکار بود که در ورزشهای گوناگون به ویژه کشتی و والیبال استعدادی سرشار داشت و در زمانی کوتاه به عنوان پهلوان واقعی در میان ورزشکاران و ورزش دوستان شهرش شناخته شد. ورزش را از زورخانه های پهلوانی شروع کرد و همراه با رشد جسمی و حتی بیش از آن خصلت های جوانمردی و پهلوانی به سرعت در او رشد یافت. او بارها همچون پوریای ولی پا بر روی نفس گذاشت و برای موفقیت و پیروزی رقیب عامدانه تن به شکست داد.
دستگیری از نیازمندان، خدمت بی منت و پنهانی، هدایت و ارشاد جوانان، ایثار و مقدم داشتن دیگران بر خود در موقعیت های گوناگون، بی اعتنایی به شهرت و ثروت، اجتناب از معصیت و گناه، خوشروئی و مهربانی با همه، ایمان و عبادت و توکل و توسل برخی از فضایل و خصائل این جوان جوانمرد بود. حکایت های مبارزات او برای پیروزی انقلاب، نبردش با دشمنان حق پس از پیروزی انقلاب، حماسه آفرینی و خستگی ناپذیری او در میدانهای دفاع مقدس، شجاعت مثال زدنی و فداکاری های افسانه ای او برخی از خاطراتی است که از دوستان او در کتاب سلام بر ابراهیم نقل شده است. ایمان، اخلاق، معنویت، اخلاص، عبادت، ایثار، شجاعت همراه با بصیرت عمیق و همۀ آن چه را که مفهوم جوانمردی دلالت دارد در وجود این جوان جمع شده بود. او مجمع الفضایل بود. او آن قدر خوب بود که هرکسی با او آشنا می شد از دیدن فضایلش شگفت زده می شد. شگفت اینجا است که او این همه قله های کمال را در زمانی بسیار کوتاه در نوردید.
درباره هریک از این اوصاف و فضایل داستان های مستند فراوانی در دست است که بسیاری از آنها در کتاب سلام بر ابراهیم از سوی دوستان و آشنایان و همرزمان آن شهید نقل شده است، داستانهایی که نشان می دهد در عروج و صعود معنوی سن و زمان تعین کننده نیست. ای بسا مدعیانی که پس از عمری اشتغال به مفاهیم و مباحث اخلاقی و معنوی طرفی نبستند و نبستیم، در حالیکه جوانی کم سن و سال و بی ادعا و گمنام برق آسا این مراحل را طی کرد و به قله رسید.
معلوم می شود همانطور که در انواع علم و هنر افرادی از نبوغ برخوردارند، در عرصه معنویت و عرفان نیز کسانی هستند که دارای نبوغ و استعداد استثنایی و کم نظیر هستند. ابراهیم در ابعاد مختلف استعداد خارق العاده داشت و در هر عرصه ای وارد می شد خلاق و مبتکر بود، اما آنچه در او کم نظیر بود نبوغ معنوی او بود که در احوال، رفتار و گفتار جوانمردانه ای او مشهود بود.
او سر انجام همراه با بسیجیان گردان کمیل و حنظله در کانالهای فکه پس از فداکاری های افسانه ای و چندین روز تحمل جراحت و تشنگی و گرسنگی و خستگی طاقت فرسا و دیدن قطعه قطعه شدن همرزمانش و بازگرداندن چند تن از مجروهان به عقب جبهه و نجات آنها، خود یکه و تنها تا آخرین نفس جنگید و تسلیم نشد و در کنار اجساد غرقه به خون شهدا در 22 بهمن سال 1361 شمسی به فیض شهادت که آرزوی دیرین و رؤیای شیرینش بود نایل آمد و پیکر پاکش همانگونه که می خواست هرگز پیدا نشد. ابراهیم به هنگام شهادت تنها 25 سال داشت.
سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ. كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ. إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ. ﴿ الصافات 109-111﴾ درود بر ابراهيم. نيكوكاران را چنين پاداش مى دهيم. در حقيقت او از بندگان با ايمان ما بود.
(برای توجه به چرائی ذکر این آیات و تناسبش با حکایت ابراهیم ما به کتاب سلام بر ابراهیم مراجعه کنید آنجا که نویسنده از نحوه انتخاب عنوان کتاب سخن می گوید.)