همه با واژه هايى چون دعا، نيايش و پرستش آشناييم و معنايى از آن در ذهن داريم و كم و بيش در وضعيت هاى مختلف دست به دعا دراز مى كنيم. مى دانيم كه دعا در لغت به معناى خواندن است. و در اصطلاحْ خواندن خداوند است. اما آيا به راستى مى دانيم حقيقت دعا چيست؟ چه اركان و اجزايى دارد؟ چگونه بايد دعا كرد؟ چه شرايطى براى آن لازم است؟ درباره فايده و تأثير دعا چه مى دانيم؟ دعا چه اثر يا آثارى دارد؟ چه نقشى در شخصيت ما، زندگى ما، و جامعه و جهان ما دارد؟ آيا همه دعاها اجابت مى شوند؟ معناى اجابت چيست؟ شرايط اجابت دعا چيست؟ موانع اجابت دعا كدام است؟ چه نسبتى بين دعا و قوانين و روابط حاكم بر جهان هست؟ چه نسبتى بين دعا و اراده و عمل انسان برقرار است؟ … اينها نمونه هايى از پرسش هايى است كه تأمل در آنها براى فهم حقيقت و ماهيت دعا ضرورى است.
اما به محض اين كه به انديشيدن درباره اين پرسش ها مى پردازيم، درمى يابيم كه با چه دنياى پيچيده و اسرارآميزى سروكار داريم و چه دشوارى هايى در ارائه پاسخ به اين پرسش ها وجود دارد. كوشش براى يافتن پاسخ به اين پرسش ها لاجرم ما را به تأملاتى ژرف در عرصه مباحث جهان شناختى، انسان شناختى، دين شناسانه و عرفانى خواهد كشاند. بديهى است كه طرح عميق و تفصيلى اين بحث، خود كتابى مستقل و حجيم را مى طلبد. در اينجا به ذكرى اجمالى از برخى خطوط كلى و نكات محورى اين بحث اكتفا مى شود.
تصور رايج و معمول از دعا اين است كه دعا، خواستن و طلب از خدا يا از هر امر قدسى است كه انسان در وقت احساس نياز، بهويژه هنگام گرفتارى ها و سختى هايى كه خود قادر به حل آنها نيست، با بيانِ لفظى به آن مبادرت مى كند. گاهى نيز چنين تصور مى شود كه دو راه براى وصول به يك مقصد و مقصود هست: يكى تفكر، چاره انديشى و عمل و ديگرى دعا كردن. همچنين گمان مى رود كه اگر درخواستى تحقق يابد و آرزويى جامه عمل پوشد، آن دعا اجابت شده است، و اگر چنين نشود، آن دعا بيهوده و بى اثر بوده و به هدف اجابت نرسيده است.
در نخستين گام براى تعميق فهم ما از دعا لازم است اين تلقى متعارف را تصحيح كنيم. بدين جهت بايد تأكيد كنيم كه دعا نه لزوماً اداى جمله يا لفظى است; نه لزوماً حاوى درخواست و تقاضايى است; نه منحصر به هنگام اضطرار و سختى است; نه جايگزين تفكر و عمل است، و نه اگر خواست و تقاضايى محقق نشد، آن دعا بى اثر و اجابت بوده است.
پست قبلی
فلسفه هراسی
پست بعدی