ما و تمدن غربی
یکی از مهمترین پدیده های عصر جدید ظهور تمدن غرب و استیلای غرب بر جهان است. این استیلا چنان عمیق و همه جانبه است که موجب پیدایش پدیده ای بنام غربزدگی در میان بسیاری از مردم در کشور های غیر غربی از جمله در کشور ما شده است. این غربزدگی همراه با خودکم بینی و خودباختگی و پذیرش برتری غرب و غربیان و چشم امید به غرب دوختن و راه حل همه بدبختی ها و مشکلات را در غرب جستن است. در مقاله فوق به اختصار و با استناد به آثار محققان غربی نشان داده ایم که تمدن غرب بطور عمیقی وامدار فرهنگ و تمدن اسلامی است. در قرون وسطا که از سوی خود غربیان به عصر تاریکی (dark age) معروف است، مسلمانان از حیث علم و تمدن در جهان پیشتاز بودند بطوری که جهان غرب با مشاهده پیشرفت های مسلمین نهضتی را در انتقال علم و فرهنگ از جوامع اسلامی به غرب آغاز کرد و با انتقال علوم و تجارب مسلمانان به غرب پایه های تمدن جدید غرب را پی ریزی نمود. غرض از طرح این بحث این نیست که عقبماندگی فعلی خود را با افتخار به گذشته بپوشانیم، بلکه غرض این است که نشان دهیم علم و فرهنگ و تمدن در ذات هیچ ملتی و وقف هیچ قومی نیست؛ بلکه هر ملتی اگر بخواهد و در این خواستن استقامت بورزد می تواند به پیشرفت و تمدن مطلوب دست یابند. پیشرفت مادی تمدن غرب نه ریشه در نژاد، نه جغرافیا، و نه مذهب غرب دارد، چرا که همین غرب با همین نژاد و جغرافیا و مذهب در روزگاری طولانی در فقر و فلاکت و عقبماندگی دست و پا می زد و حسرت جهان اسلام را می خورد. رسیدن به پیشرفت و تمدن بیش از هرچیزی محصول عزم استوار و اراده جمعی یک ملت است. شایان توجه است که اگر از پیشرفت مادی غرب سخن می گوییم هرگز مراد این نیست که چنین پیشرفت یک جانبه ای مطلوب ماست. این تمدن با همۀ دستاوردهای محیرالعقول مادی آن به جهت بی توجهی به معنویت و دین و اخلاق بحران های ویرانگری برای بشریت پدیدآورده است که نشان میدهد که راه طی شده گرچه در ابعاد مادی توفیقاتی داشته اما در نهایت به سود بشریت نیست و خلأ عظیمی در آن هست که هر ملتی که خواستار تعالی و سعادت و نیل به تمدن انسانی است باید به آن توجه داشته باشد و کورکورانه از غرب دنباله روی نکند. تنها راه مستقیم سعادت جامعه بشری از همراهی علم و معنویت، قدرت و اخلاق ، و پیشرفت و عدالت می گذرد.
دانلود مقاله تأثیر فرهنگ و تمدن اسلامی بر جهان غرب در قرون وسطا