ما و آن استاد سفرکرده
کسانی که استاد فقید آیت الله مصباح رضوان الله تعالی علیه را می شناسند و با او به نحوی ارتباط داشته اند، چه ارتباط زنده و حضوری و چه از راه مطالعه آثار یا شنیدن سخنان ایشان، در چند دسته قرار می گیرند: بی طرفان، دوستان، منتقدان و دشمنان.
الف. گروه بی نظر و بی طرف به نظر می آید جمع زیادی را دربر نگیرد، چون شخصیت و منش و اندیشه و سلوک استاد چنان بود که بعید است کسی با ایشان آشنا باشد، اما هیچ موضعی نسبت به ایشان نداشته باشد.
ب. دوستان و ارداتمندان: اغلب کسانی که با استاد حشر و نشر بیشتری داشته اند در این دسته قرار می گیرند و دسته های دیگر معمولا کسانی هستند که یا اساسا با ایشان حشر و نشری نداشته اند و یا ارتباطشان بسیار کم بوده است. این گروه طیف گسترده ای را در بر می گیرد، از همدوره ها و دوستان و شاگردان که از محضرش استفاده علمی و معنوی برده اند تا علاقمندان عامی که به نحوی از سخنرانی های عمومی و مواعظ و مواضعشان بهرمند بوده اند.
از شاگردان و همفکران ایشان انتظار می رود که راه آن بزرگوار را در ابعاد مختلف ادامه دهند: در بعد علمی که فهم و عرضه اسلام اصیل به صورت عقلانی و کار آمد است؛ در بعد معنوی که خودسازی و بسط اخلاق و معنویت و دینداری در جامعه است؛ و در بعد سیاسی که حمایت و پشتیبانی از حق در هر جا بویژه در پیشبرد اهداف نظام اسلامی و دفاع از آن در برابر تهاجم دشمن است.
وظیفۀ دیگر دوستان و شاگردان استاد مصباح، معرفی شخصیت و اندیشه های ایشان و دفاع از ایشان در برابر شبهات و هجمه ها و تهمت های ناجوانمردانه است.
در اینجا لازم است به چند نکته توجه داشت:
نخست در مواجهه با مخالفان و دشمنان استاد مصباح و ناجوانمردی های آنها نباید دست به مقابله به مثل زد و پا را از مرز اخلاق و منطق بیرون نهاد. اگر آنها نسبت به آن بزرگوار جسارت و بی ادبی می کنند ما نباید در مقام دفاع از او چنین کنیم. حق آن بزرگوار بر ما و ارادت ما به او هرگز مجوز شکستن مرزهای اخلاقی نیست، بلکه خلاف خواست آن استاد معنوی است. بدون افتادن در دام خشم و هیجان و با رعایت کامل منطق و اخلاق می توان پاسخ مخالفان را داد.
دوم هرگز منتقدان استاد مصباح را با مخالفان و دشمنان او یکسان نگیریم، به شرحی که اشاره خواهد شد.
سوم یادآوری این نکته برای گروه اندکی از عزیزان ارادتمند آن استاد فرزانه لازم است که سعی کنیم استاد را از راه اندیشه ها و آثار نوشتاری و گفتاری و سیره عملی او بشناسیم و در همان چارچوب ایشان را معرفی کنیم. ما نسبت به حضرات معصومین هم نباید غلو کنیم، چه رسد به شاگردان مکتب آنها. از بکارگیری تعابیر غلو آمیز و یا حتی تعابیر حقی که ممکن است موجب سوء فهم یا سوء استفاده دشمنان و بیماردلان شود باید اجتناب کرد. آیت الله مصباح آن قدر کمالات علمی و عملی آشکار و محسوس دارد که هیچ نیازی به نقل کرامت ها و خواب های این و آن نیست. بیان این گونه مطالب با صرف نظر از صحت و سقمش، اگر به زیان نباشد قطعا سودی ندارد. بالاترین معرف استاد مصباح کارنامه درخشان علمی و عملی هشتاد ساله ایشان است. مطمئنا مخاطب با بصیرت این نوشتار هرگز آنچه گفتیم را به معنای انکار کرامت بندگان خالص و مخلص خدا یا تردید در آن تلقی نخواهد کرد.
ج. گروه منتقدان: منتقدان کسانی هستند که اندیشه ها و مواضع استاد را منصفانه و عالمانه نقد و بررسی می کنند. منتقد ممکن است ارادتمند استاد باشد، یا پژوهشگر بی طرفی باشد که بدور از دوستی و دشمنی در مقام بررسی علمی دیدگاه های ایشان است و یا حتی ممکن است مخالف و دشمن ایشان باشد، و لی فعلا در مقام بحث علمی با رعایت اصول نقد علمی است. هرگز نباید منتقد به معنایی که گفتیم را با دشمن و مخالف یکی انگاشت. منتقد هر کسی باشد در مقام انتقاد محترم است و باید با او مواجهه علمی محترمانه داشت و کاری به نیت و انگیزه اش هم نداشت. ممکن است کسی به یک نظریه فلسفی استاد مصباح نقدی داشته باشد و بنده که شاگرد و مرید آن استاد هستم آن نقد را بپسندم و بپذیرم، چنانکه ممکن است در موردی اشکال را وارد ندانم و محترمانه آن را پاسخ دهم. مقتضای حقیقت جویی و سلوک علمی این است. خود استاد مصباح نقاد اندیشه بودند بطوری که نظریات محبوبترین استادش را نقد می کردند و نه تنها هرگز از نقد علمی آراء خودشان ناراحت نمی شدند، بلکه از نقد علمی استقبال می کردند.
د. گروه دشمنان و مخالفان: از اینکه شخصیتی مثل آیت الله مصباح دشمنان بسیاری دارد نباید هرگز تعجب کرد. دشمنی واقعیتی است که وجود دارد و گریزی از آن نیست. نمی توان توقع داشت که کسی عمری از حق دفاع کند و با باطل بجنگد اما دشمن نداشته باشد. این محال است. آدم های بی خاصیت دشمن ندارند. انبیا و اولیا بدترین و بیشترین دشمنان را داشتند. گاهی چنان است که هرچه شخص بهتر و شایسته تر باشد دشمنان بیشتر و بدتری خواهد داشت. درباره امیر المؤمنین (ع) گفتند: قتل فی المحراب لشدة عدله. مدتها او را بر منابر و در خطبه ها لعن می کردند. کار دشمن تهمت و هتاکی و فحاشی و تحریف و جعل و ترور فیزیکی و شخصیتی است. اقتضای طبیعتش این است و اگر جز این باشد جای تعجب دارد. باید افرزود که بیشتر دشمنی ها با استاد مصباح در واقع دشمنی با نظام اسلامی و رهبری است و کسانی که به آن استاد فرزانه هتاکی و جسارت می کنند در حقیقت عقده ها و کینه های خود را نسبت به انقلاب و رهبری اظهار می کنند، چرا که او از برجسته ترین مدافعان این نظام و رهبری و خار چشم دشمنان بود. هرکس که مدافع انقلاب باشد در هر سنگری که باشد هدف تیر غضب و غیظ دشمن است، چه سردار رشید سلیمانی باشد، چه دانشمند شهید فخری زاده باشد و چه حکیم فرزانه استاد مصباح. و ترور شخصیتی بسی ناجوانمردانه تر از ترور فیزیکی است و خسارتش برای انقلاب بیشتر است. دشمن گمان می کند که با بدنام کردن و ایجاد شبهه می تواند از نشر اندیشه ها و تأثیر کلام و جاذبۀ شخصیت او بکاهد.
باید توجه داشت که دشمن غیر از منتقد است و تهمت و هتاکی و بی ادبی غیر از نقد است. بنابر این آنچه در این روزها در بوق های تبلیغاتی دشمن و در فضای مجازی علیه آن حکیم فرزانه گفته می شود هرگز از جنس نقد نیست. منتقد براساس منطق و بطور مستند آراء و مواضع را نقد می کند. آن کس که هتاکی می کند و تهمت می زند و کلیپ های تبلیغاتی در فضای مجازی منتشر می کند منتقد نیست، دشمن است. منتقد در پی کشف حقیقت است، اما دشمن به دنبال عقده گشایی و نفرت انگیزی و انتقام گیری است. نقد علمی دشوار است و کار هرکسی نیست، اما بدگویی و هتاکی و هیاهو و شانتاژ و پروپاگاندا به راه انداختن بسیار آسان است. بعضی در این فنون استادند. آیت الله مصباح آثار متعدد در زمینه های گوناگون فلسفی، کلامی، قرآنی، سیاسی و اخلاقی دارند. صدها مقاله و پایان نامه در شرح و بسط اندیشه های ایشان نوشته شده است و از اثرگذارترین متفکران معاصر در ایران است. مطالعه این آثار و بررسی و نقد آنها کار هرکس نیست، اما تهمت و ناسزاگویی و دشنام دادن و کاریکاتور کشیدن آسان است. نه نیازمند فکر است و نه نیازمند مطالعه؛ تنها چیزی که نیاز دارد خباثت و حماقت است که آنهم مؤنه ای ندارد. این گونه رفتارها کار متفکران و اندیشمندان نیست، کار اراذل و اوباش است. نقد اندیشه چیز دیگری است و نیازمند علم و معرفت و حکمت و ادب است. کسی که می خواهد نقد کند اول باید ادب نقد را بیاموزد بعد نقد کند.
وظیفه ما در قبال دشمنی ها روشنگری و رفع شبهه است، نه درگیر شدن با آنها و به سطح آنها تنزل یافتن و با زبان آنها سخن گفتن. بسیاری از کسانی که در صف مخالفان آن استاد فرزانه قرار گرفته اند قربانیان فریب و بمباران تبلیغات دشمن هستند. از این رو برخورد منطقی و اخلاقی ما در آگاهی بخشی به آنها می تواند اثرگذار باشد. و من الله التوفیق.