بحران معرفت
دکتر محمد فنائي اشکوری
انتشارات مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني، قم، چاپ دوم 1387.
نويسنده در اين کتاب به نقد و بررسي کتاب راهي به رهايي، جستارهايي در عقلانيت و معنويت نوشته آقاي مصطفي ملکيان پرداخته است. چندي است که آقاي ملکيان در درس ها، مصاحبه ها و مقالات و نوشته هاي خود با استفاده از دستاوردهاي فلسفه و علوم اجتماعي غرب، مباحث مختلفي را در زمينه هاي گوناگون فکري و نظري مطرح مي کنند. از محورهاي اصلي اغلب اين مباحث نقد تفکر سنتي اسلامي است. اين نقد از مباني فلسفي و اعتقادي گرفته تا مباحث اجتماعي، سياسي و اخلاقي را در بر مي گيرد. مجموعه متنوعي از اين مباحث در کتاب راهي به رهايي گردآوري شده است. اين مباحث هر چند در محافل علمي و حوزوي حساسيت ها و مناقشاتي را موجب شده است، اما تاکنون اثر مستقلي که به نقد جامع اين آراء اختصاص يافته باشد پديد نيامده بود.
نويسنده کتاب بحران معرفت، کوشش کرده است نظريات طرح شده در کتاب آقاي ملکيان را در موضوعات مختلف فلسفي، ديني و سياسي مورد تجزيه و تحليل و نقادي قرار دهد. اين اثر يکي از جديدترين و قويترين چالش هاي تفکر تجددگرا در قبال تفکر اسلامي سنتي را به نقد کشيده است. چنانکه از عنوان اثر بر مي آيد بيشترين توجه مؤلف به نقد مباني معرفت شناختي ملکيان است. نويسنده بر اين باور است که يکي از ريشه هاي اصلي نظريات ملکيان در حوزه هاي مختلف، جدايي معرفت شناختي او از متفکران سنتي اسلامي است.
بحران معرفت با اينکه داراي نثري روان و بدون اغلاق است، اما در عين حال ايجاز و فشردگي آن توجه و تعمق ويژه خواننده را مي طلبد. رويکرد فنائي را مي توان تحت مقوله نوانديشي ديني در عين پايبندي به اصول سنتي دانست و دنباله روشي است که علامه طباطبائي، شهيد مطهري و شهيد صدر از پيشروان آن هستند. آگاهي و توجه به دستاوردهاي جديد در معارف بشري در عين پايبندي به اصول و معيارهاي اسلامي از ويژگي هاي اين رويکرد است.
با اينکه سه سال از چاپ نخست اين کتاب مي گذرد و نويسنده اصول نظريات آقاي ملکيان را در حوزه هاي مختلف مورد نقادي قرار داده است، اما تاکنون آقاي ملکيان پاسخي به اين نقد نداده است.
آنچه شايان توجه است اين است که به رغم جدي بودن بحث و اختلاف نظر عميق طرفين در بنيادي ترين مسائل فکري، نشاني از خشم و پرخاشگري و تندي در اين نقد به چشم نمي خورد و مناقشه و نقض و ابرام محترمانه و در چارچوب منطقي است. اين نخستين بار نيست که شاهد چنين نقدي از سوي فنائي هستيم. او در کتاب معرفت شناسي ديني، که در سال 1374 منتشر گرديد،انديشه هاي عبدالکريم سروش را به همين شيوه مورد نقادي قرار داد. آن کتاب در آن دوره پر التهاب تأثير محسوسي بر سالم سازي فضا و ادبيات نقد و گفتگو نهاد. عجيب است که به مواضع انتقادي آن کتاب نيز هيچگاه پاسخي داده نشد. اميد است اين اثر نيز در اين زمينه راهگشا باشد و سنت گفتگوي علمي و نقد منطقي همراه با احترام متقابل را در جامعه علمي ما تقويت نمايد. بحران معرفت مشتمل بر مباحثي است چون: معرفت شناسي، علم و دين، اسلامي سازي علم، اسلامی سازی دانشگاه، گفتگوی تمدن ها، لیبرالیسم، مدرنیته، عقلانیت، معنویت… .