ابتكار سهروردی همسو كردن دانش حصولی با معارف عرفانی
وي ضمن بيان اينكه مفهوم محوري در اين نظام بديع، مفهوم «نور» است، تصريح كرد: «نور» حقيقتي است ذومراتب كه از نورالانوار تا نور حسي را شامل ميشود. حقيقت «معرفت» نيز نور ذومراتب است.
وي ضمن بيان اينكه مفهوم محوري در اين نظام بديع، مفهوم «نور» است، تصريح كرد: «نور» حقيقتي است ذومراتب كه از نورالانوار تا نور حسي را شامل ميشود. حقيقت «معرفت» نيز نور ذومراتب است.
مؤلف «مقدمهاي بر فلسفه اسلامي معاصر» در ضمن بيان اينكه سرچشمه و نقطه آغاز معارف بشري از ديدگاه سهرودي معرفت حضوري است، گفت: احساس نيز درك بيواسطه و حضوري است كه با اشراق نفس حاصل ميشود.
اين استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان كرد: سهروردي همچون ديگر حكماي اسلامي، به شناخت عقلي انتزاعي نيز قايل است و معارف بديهي و منطق را براي اين منظور ضروري ميداند. اما معرفت حقيقي و عاليترين نوع معرفت نزد او معرفت شهودي اشراقي است كه نه صرفاً با تعقل و بحث علمي، بلكه از راه انقطاع از تعلّقات دنيوي، تهذيب نفس، سلوك باطني و توجه به حق تعالي حاصل ميشود.
فنايي اشكوري درباره ابتكار نظام فلسفي سهرودي اظهار داشت: وي موفق شده است بين دانش حصولي فلسفي از يكسو، و معرفت شهودي عرفاني از سوي ديگر هماهنگي و همسويي ايجاد كند و نظام جامعي از معرفت ارائه دهد.
مؤلف «بحران معنويت» در مورد معرفتشناسي و هستيشناسي معرفت از ديدگاه شيخ اشراق، اظهار داشت: معرفتشناسي سهروردي نيل به معرفت شهودي اشراقي است. از نظر سهروردي، راه شناخت عالم محسوس بهكارگيري «حواس» است. راه شناخت امور ذهني و انتزاعي «عقل» است بر پايه بديهيات و به كمك مفاهيم كلي و قواعد منطقي.
اين پژوهشگر فلسفه اسلامي خاطرنشان كرد: از نظر شيخ اشراق، شناخت امور روحاني منحصراً از راه مشاهده باطني است. چنان كه در شناخت حصولي بر اساس بديهيات و به كمك منطق شناخت حاصل ميشود، در شناخت حقايق الهي و نوري بر اساس علم حضوري و با تهذيب و تطهير دل، شناخت شهودي به دست ميآيد.
وي در ادامه گفت: علم حضوري در معرفت شهودي، حكم بديهيات در علم حصولي را دارد؛ چنان كه تهذيب نفس و سلوك باطني حكم قواعد منطق را دارد.
به اعتبار ديگر، ميتوان گفت؛ علم شهودي به حقايق روحاني در حقيقت، توسعه و تعميق علم حضوري است.
دانشيار مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني با بيان اينكه از ديدگاه حكمت اشراقي، حقيقت علم و ادراك «نور» است، گفت: چنان كه در حديث آمده است: «العلمُ نورٌ يقذفهُ الله في قلبِ مَن يشاء.» نور ظاهرِ بالذات و مظهرِ غير است. هيچ چيز در هستي آشكارتر از نور نيست، از اينرو، نور نيازي به تعريف ندارد.
فنايي با بيان اينكه همانگونه كه نور داراي مراتب شديد و ضعيف است، علم نيز مراتب دارد، تأكيد كرد: از نگاه شيخ اشراق «ادراك حسي» مرتبهاي از نور است و علم عقلي و شهود باطني مراتب ديگر آن هستند. نفس انساني نور مجرد است؛ زيرا از خودآگاهي برخوردار است و چيزي كه ذات خود را درك كند نور مجرد است. از اينرو، حقيقت نفس مانند هر مجردي نور و روشنايي است؛ بدين روست كه از مشاهده نور انبساط مييابد و از ظلمت نفرت دارد.
اين پژوهشگر در پايان سخنان خود خاطرنشان كرد: حكيم اشراقي روش شهودي و كشفي را اصل و اساس معرفت ميشمارد، هر چند براي روش بحثي و فلسفي نيز اعتبار قايل است. در رؤياي خلسهآميز سهروردي، ارسطاطاليس حكماي اهل كشف همچون افلاطون و عرفايي همچون بايزيد بسطامي و سهل تستري را حكيمان راستين معرفي ميكند و آنان را بر فلاسفه ترجيح ميدهد. همانگونه كه محسوسات مبناي نظريات علمي واقع ميشود ـ مثلا، در علم نجوم، منجمان بر پايه محسوسات به رصد ستارگان ميپردازند ـ شهود عرفا و حكما نيز حجت است و مبناي حكمت نوري و رصد حقايق فوق طبيعي است.